در رگ تاک

یادداشت ها و آثار امیر مقامی

در رگ تاک

یادداشت ها و آثار امیر مقامی

در رگ تاک

با قرآن

* یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی‏ فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ
اى داوود ما تو را در زمین خلیفه [و جانشین] گردانیدیم پس میان مردم به حق داورى کن و زنهار از هوس پیروى مکن که تو را از راه خدا به در کند در حقیقت کسانى که از راه خدا به در مى‏روند به [سزاى] آنکه روز حساب را فراموش کرده‏اند عذابى سخت‏خواهند داشت

ص / 26

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

 

انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک است و دیگر هیچکس به آسیب شناسی انتخابات و کارکرد مجلس نمی پردازد. همه در تقلای انتخاب و انتخابات هستند. واقعیت این است که بسیاری از نخبگان سیاسی و دانشگاهی و متخصصان از عملکرد مجلس در دوره های اخیر راضی نیستند و احتمالا یکی از دلایل ثبت نام پرشور نامزدها را باید در همین تلاش برای تغییر تحلیل کرد. اگرچه کارویژه ها و وظایف مجلس شورای اسلامی در قانون اساسی تقریباً روشن است اما از میان نامزدها، کمتر کسی است که بداند که از اولین تا آخرین روز فعالیت نمایندگی احتمالی دقیقا چه کارهایی را می تواند و باید انجام دهد؛ به همین دلیل اغلب نمایندگان در فضای سیاسی و روزمره مجلس حل می شوند؛ و شعارهای هر انتخابات تنها پشته ای بر قله بلند انتظارات و توقعات مردمی می افزاید. این بار من یک پیشنهاد ساده دارم و آن این است که هر یک از نامزدها که خود را در معرض انتخاب مردم قرار داده اند، حداقل یک «طرح قانونی» بنویسند و قول بدهند که در صورت نماینده شدن، تصویب و قانونی شدن طرح مزبور را پیگیری خواهند کرد. چنین طرحی، علاوه بر آن که از اولویتهای نمایندگان پرده بر میدارد، انتظارات روشن و قابل سنجشی از عملکرد آنها نیز فراهم خواهد کرد و نشان خواهد داد که نامزدهای محترم در چه فضایی سیر میکنند، چقدر ادبیات و نگارش قانون را میشناسند و با نظام حقوقی کشور چقدر آشنا هستند. بنابراین از همه نامزدهای محترم تقاضا میکنم، طرح قانونی پیشنهادی خود را در فرصت تبلیغات انتخاباتی معرفی و توجیه کنند.

#طرح_من

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۲۶
امیر مقامی

 

فیلم شهر موشها 2 را بارها دیده­ام! یکی از فیلمهای مورد علاقه دختر دو ساله ام، همین شهر موشهاست و من هم بارها این توفیق اجباری را یافتم که پا به پای او و حتی دقیق تر و جدی تر، ساخته مرضیه برومند را ببینم تا جایی که دیگر گاهی احساس میکردم این فیلم برای «کمی بزرگترها» ساخته شده؛ برای پدرها و حتی پدربزرگهای متولدین دهه 90. نمیخواهم با این یادداشت، کسی نگران مضامین فیلم شود اما واقعیت این است که شهر موشها به طور ناخواسته برخی از اساسی ترین چالشهای سیاست داخلی و خارجی در حوزه های امنیتی و اجتماعی را مورد بحث قرار داده است؛ که بسیاری از آنها به نحو روشنی با جامعه ما مرتبط است. این چالشها را با استشهاد از متن فیلم بیان میکنم:

1. هنوز هم همه شهر، درگیر خاطره جنگی است که سالها پیش انجام شده است. در این میان اگرچه «نظامی» (کلنل) شهر مورد احترام ویژه قرار میگیرد اما بچه های نسل جدید یکصدا به بچه های کلنل یادآوری میکنند که پدران همه آنها با «اسمشو نبر» جنگیده اند.

2. علیرغم برقراری امنیت، هنوز هم خروج موشها از شهر ممنوع است. بچه های امروز، دلیل ممنوعیت را میپرسند و «معلم» تازه وارد قول میدهد که برای رفع ممنوعیت با «مقامات» شهر مذاکره کند. در واقع، بقای ممنوعیت برای نسل جدید سؤال برانگیز است.

3. وقتی مشکی به همراه صورتی و کپلک، از شهر خارج می شوند، ترانه ای اجرا می شود با این مضمون که «دیوار، چاره نیست». بچه ها میگویند از این همه «باید و نباید» خسته شده اند و بر این باورند که باید رفت و گشت و دید. این سکانس، مؤثرترین سکانس فیلم درباره محدودیتهای اجتماعی و دعوت به گفتگو درباره آنهاست.

4. روند فیلم به گونه ای پیش میرود که نسل جدید میان «پیشو» و مادرش با «اسمشو نبر»، تمایز قائل میشوند. گرچه بزرگترها میگویند: اسمشو نبر هم اولش بچه بوده! اما فیلم نشان میدهد که موشها میتوانند به گربه ها کمک کنند و با آنها از در تعامل و دوستی درآیند. در میان گربه ها، یکی که اسمشو نبر است خواهان نابودی موشهاست. میدانیم که در عالم واقع، گربه میخواهد که با خوردن موش، غریزه طبیعی گرسنگی خود را فروبنشاند؛ اما در استعاره «شهر موشها»، هر موشی طعمه هر گربه ای نیست و رابطه عموم و خصوص من وجه میان مفاهیم موش-دشمن و گربه-دشمن وجود دارد. اگرچه همچنان بخش عظیمی از موشوندان بدون اطلاع از جزئیات آنچه گذشته در دام عوامگرایی گرفتارند و با شعارهایشان خواستار اعدام «پیشو» هستند. 

5. عده ای پیشو را مخل امنیت و مسبب مداخله اسمشو نبر می دانند؛ اما به زودی معلوم میشود که شکست دادن اسمشو نبر یک جنبه ایدئولوژیک قوی برای شهر دارد و پیشو هم در این میان، ممکن است ابزار مقابله با او باشد. چه بر این اساس و چه با هر دلیل دیگری، شهر، همچنان در برابر اسمشو نبر، متحد است؛ با اتکا به پیشگامی ستادی و اجرایی «نسل جدید»، با سلاح علمی و اندیشه بچه های شهر، بار دیگر در برابر او می ایستند و او را فراری میدهند.

علاقمندم در سی و هفت سالگی انقلاب اسلامی و در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان، آموزه های فوق را به کاوش بسپارم. اول: جامعه ما نیز هنوز درگیر خاطره جنگ تحمیلی است. جنگ، حق انحصاری برای هیچکس به وجود نمی آورد (نمونه پیشین: آژانس شیشه ای) و همه جامعه مستقیم یا غیرمستقیم، در دفاع از کشور خود درگیر میشوند. همانگونه که در مورد تحریمها، مردم عادی بیشتری فشار را تحمل کردند. دوم:نسل جدید در دنیایی که خروج از مرزها، به لوازم فیزیکی نیازی ندارد، برای خودایمنی به همراهی و آموزش نیاز دارد و نه به ابزارهای فشار و منع یا ادبیات انذار و مبادا. سوم: هیچ، دیواری چاره و ایمنی ساز نخواهد بود. دیوارها گاهی ناامنی می آفرینند و گاهی پشت دیوار، فریبنده تر از آنچه هست تصور میشود و آرزوهای متوهمانه می انگیزد. چهارم: نسل جدید قادر است میان تهدیدها و فرصتهای تعامل با فضای بیرونی، هوشمند و انتخابگر باشد. پنجم: اعتماد به نسل های جدید (به اصطلاح رویش های انقلاب) دیگر یک انتخاب نیست؛ بلکه در قالب جلب مشارکت این نیروها با طیفهای گوناگون فکری که همه در همین «مدرسه» آموزش دیده اند، یک ضرورت برای تداوم ارزشهای فراگیر است.

میتوان درباره این پنج گزاره به گفتگو نشست، صحت و سقم و محدودیتهای آنها را ارزیابی کرد اما نمی توان این چالشها را نادیده گرفت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۴۲
امیر مقامی

در یکی از آخرین یادداشتهایم از رابطه «استبداد» و «فاجعه» نوشته بودم. (اینجا) اندکی از آن یادداشت گذشته بود کهاندک اندک  پازلهای ساختاری داستان «شهرزاد» برای بینندگان تکمیل میشد و من را به این فکر فرو برده بود که فتحی، فیلمساز عاشقانه ها، این بار روی رابطه عشق و استبداد دست گذاشته و به طرز آشکاری هویت عشق ستیز استبداد را آنگونه که پیش از این، شاملو سروده بود، تصویر کشیده است. هر دو سوی این ارتباط در همان قسمت نخست به خوبی نمایان شدند و شاید برای نخستین بار، تصویر نسبتا واضح تری از آنچه در «روز» 28 مرداد در خیابانهای تهران گذشته بود، ارائه کرد. اما اصل مطلب... مایه اصلی داستان شهرزداد چنین است: بزرگ آقا، به عنوان نماینده تیپ محافظه کار، امر به ختم شیدایی فرهاد و شهرزاد نمایندگان تیپ اصلاح-گر و انقلابی داستان می دهد و نهایتا آنچه به وقوع می پیوندد، حاصل اراده اوست. اوست که میتواند هر جنایتی انجام دهد، و خود را منجی بیگناهانی نشان میدهد که در مخمصه افتاده اند! 

واقعیت این است که استبداد، حتی در روایت اقتصادی «سن» هم از آنجا که با سوءتدبیر، همراه است ممکن است به هرگونه امیدی (از جمله عشق) پایان بخشد. بارها و بارها به این اندیشیدم که این ماجرا را چگونه میتوان نوشت؛ تا این که یادداشتی از پرویز امینی خواندم. ایشان را نمیشناسم اما در سایتها به عنوان جامعه شناس، از او یاد کرده اند. این نیز در خاطرم هست که میدانید جز در یکی دو مورد (مثلا برای نمایان کردن رویکردهای حقوقی بین المللی بعضی چهره های شاخص مثل رئیس جمهور یا وزیر خارجه)، هرگز یادداشتی که از طرف نویسنده «به منظور انتشار در وبلاگ» نوشته/ارسال نشده باشد را بازنشر نمیکنم؛ اما این بار ماجرا متفاوت است: یک نفر پیش دستی کرده و قبل از من و حتی شاید با نگاهی کاملتر، به موضوع مورد اشاره پرداخته است و ترجیح میدهم همان مطلب را با خوانندگان به اشتراک بگذارم. این یادداشت در سایتهایی چون نسیم و تسنیم منتشر شده است که متن آن را از وبسایت شخصی نویسنده گرفته ام که بدون نقد و روتوش در ادامه مطلب میخوانید:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۵۷
امیر مقامی

دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی - دی 94

استفاده از قانون مدنی آزاد است. به هر سه سؤال به صورت مستدل و مستند، پاسخ دهید.

 

1. اصول عمومی حاکم بر تابعیت را معرفی کنید و در همین راستا، ارزیابی خود را از قانون تعیین تکلیف تابعیت فرزندان ناشی از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی بنویسید. (متن قانون، پشت برگه درج شده است.)

2. حقوق بین­الملل، چه ضرورت­هایی را در خصوص وضعیت و حقوق بیگانگان ایجاب می­کند؟

3. خانم الف، تبعه ایران با آقای ب، تبعه افغانستان ازدواج کرده است. اولا بیان کنید که آیا خانم الف، تابعیت ایرانی خود را حفظ می­کند؟ ثانیاً چنانچه آقای ب بخواهد تابعیت ایرانی کسب کند، این ازدواج چه تأثیری در درخواست او خواهد داشت؟ ثالثا چنانچه آقای ب از ازدواج قبلی خود دارای فرزندی باشد، در صورتی که تابعیت ایران را کسب کند، تابعیت آن فرزند چگونه خواهد بود؟ رابعا بعد از جدایی زوجین، آیا خانم الف می­تواند برای انتخابات مجلس شورای اسلامی، نامزد شود؟ خامساً آیا آقای ب، در صورت کسب تابعیت ایران، همچنان ممکن است از حمایت و دسترسی کنسولی دولت افغانستان بهره­مند شود؟ و سادساً اگر خانم الف، به تابعیت افغانستان در­آید، امکان حمایت کنسولی ایران وجود خواهد داشت؟

توضیح: مطابق ماده 18 قانون تابعیت افغانستان، آن دسته از اتباع خارجی که با اتباع افغانستان ازدواج کنند، بدون رعایت شرط اقامت (5 سال) در افغانستان، می­توانند به تابعیت این کشور درآیند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۳۶
امیر مقامی