«رسولان که از اطراف می آیند... فرمان چنان باشد به گماشتگان و عمّال و مقطعان که ایشان را به منزل، نزل دهند و نیکو دارند و به خشنودی گسیل کنند و چون بازگردند هم بر این صفت روند؛ که هر چه با ایشان کنند، از نیک و بد، همچنان باشد که با آن پادشاه کرده باشند که ایشان را فرستاده باشد. و پادشاهان همیشه حرمت یکدیگر داشته اند و رسولان را عزیز داشته، که بدان قدر جاه ایشان زیادت شده است نه کم. و اگر وقتی میان پادشاهان مخالفتی و وحشتی بوده است، رسولان بر حسب وقت همی آمده اند و می شده، و رسالت چنانکه ایشان را فرموده اند می گزارده. هرگز ایشان را نیازرده اند و از نیکوداشت عادتی کم نکرده، که پسندیده نیست. چنانکه خدای، عزّوجلّ در این معنی می گوید در محکم کتاب خویش: و ما علی الرسول الا البلاغ المبین. معنیش این باشد که نیست بر رسول مگر رسانیدن آنچه ظاهر دانند.»*
متن فوق، بخشی است از یکی از آثار مهم تاریخ سیاسی ایران: سیاست نامه یا سیرالملوک، نوشته خواجه نظام الملک طوسی. (درباره او بخوانید در ویکی پدیا و تبیان) این اثر خواجه گرچه اثری چندان منقّح نیست و به قول دکتر حسن انوری، فاقد نظریه حقوقی و دکترین است، اما در فصل بیست و یکم «اندر معنی احوال و روش رسولان و ترتیب کار ایشان» با ایجاز درباره حقوق دیپلماتیک عصر خود توضیح می دهد و حاکمان آتی را انذار می دهد که مبادا خلاف چنین رویه ای عمل کنند، بلکه حفظ حرمت «رسولان» را موجب افزایش «قدر جاه» پادشاهان دانسته است. نظام الملک، در این اثر پس از بیان مختصر هر قاعده لازم سیاست ورزی برای پادشاهان، مثالهایی از تجربیات، شنیده های خود یا تاریخ بیان می کند که در این فصل نیز چنین است.