دولت «جدید» و آزمون «دکتری»
منظورم از عنوانی که برگزیده ام این نیست که مقامات دولت جدید واقعا «دکتر» هستند یا نه و اصلا بر این باورم که مقامات سیاسی نیازی به این عناوین ندارند! بهتر است جامعه مقامات را در جایگاه مسئولیتشان بشناسد تا با سمت دانشگاهی شان. «دکتر» بودن و «دکتر»شدن، تا اینجا آخرین حلقه سیاست «دوربرگردان» در برابر نیروهای انسانی تحصیلکرده دانشگاهی است یا یک پرستیژ اجتماعی؟ یک حق فردی برای ادامه تحصیل یا فرصتی برای پژوهش و تحقیق؟ فرصتی برای رسیدن به منابع قدرت یا فرصت ماندن در آکادمی برای علاقهمندان دانش و پژوهش؟ هر چه هست و چه بسا همه اینها و چیزهایی جز اینها هم هست؛ به هرحال در دولتی که عنوان «دکتر» بارها به چالش اجتماعی و سیاسی انجامید، به یک مسأله مهم آموزش عالی هم تبدیل شد. مسأله این بود که شکایتهای بیشماری درباره ناعادلانه بودن روش جذب دانشجوی دکتری وجود داشت. بسیاری از متقاضیان ورود به آزمون دکتری – که با سیاست «دوربرگردان» و افزایش بی رویه ظرفیت دورههای کارشناسی ارشد، درپایان دهه 80 افزایش یافته بودند – بر این باور بودند که اغلب دانشگاههای معدود برگزارکننده دوره دکتری، دانشجویان دکتری را از میان دانشجویان دورههای کارشناسی ارشد خود میپذیرند. نواقص این سیستم سبب شد، دولت در راستای شعارهای عدالتخواهانهاش، سیستم نیمهمتمرکز پذیرش دکتری را جایگزین سیستم غیرمتمرکز کند. این همه در حالی بود که در دوره کارشناسی، شعار «حذف کنکور» داده میشد و سالهاست بهترین دانشگاههای جهان با خودمختاری، دانشجویان خود را انتخاب میکنند. در حقیقت، در حالی که انتظار میرفت استقلال دانشگاهها بیشتر مورد توجه قرارگیرد، رویکردهای تمرکزگرای دولت سابق، نتیجهای عجیب رقم زد: آزمون تستی با 50 درصد تأثیر و مصاحبه تخصصی با 50 درصد تأثیر! آزمون چگونه برگزار شد؟ با آزمون و خطا! ابتدا مطرح شد که فارغ التحصیل کارشناسی ارشد باید تستهایی از منابع دوره کارشناسی (!) و آن هم در همه دروس را پاسخ دهد. مثلاً متقاضی دکتری حقوق بینالملل باید تستهایی از درسهای حقوق مدنی، حقوق تجارت، حقوق جزا و... را نیز پاسخ میداد که هیچ نقشی در مطالعات و تحقیقات آتی وی نداشت! به علاوه آزمون تستی، نمیتوانست قابلیتهای تحلیلگری و تحقیقاتی متقاضی را نشان دهد. به علاوه، تأثیر 50 درصدی مصاحبه، همچنان نقشی برجسته برای دانشگاهها در انتخاب دانشجو باقی میگذاشت!
در سالهای اخیر بارها درباره چیستی و چگونگی آزمون دکتری مورد پرسش قرار گرفته ام و یک پاسخ برای همه دارم: هیچ نمی دانم! من هم یکی از آخرین دانشجویانی هستم که در نبردی گلادیاتوری به دوره دکتری وارد شدیم. آن زمان امتحانات تشریحی برگزار میشد و مصاحبه ای که بسیاری می گفتند منشاء فساد در گزینش دانشجوی دکتری است و سبب می شود هر دانشگاهی دانشجویان سابق خود را به دوره بالاتر بفرستد. من خودم در دانشگاه تهران هرگز احساس نکردم که کسی یا جریانی می خواهد دانشجویان سابق تهران به دوره دکتری بروند اما در دانشگاه های دیگر همیشه این احساس قوی تر بوده است. در دوره ما فقط دو نفر از شایسته ترین دانشجویان سابق دانشگاه تهران به همراه من و چند نفر دیگر که از دانشگاه های دیگر بودیم به دوره دکتری حقوق بین الملل وارد شدیم. با این حال نقدها به روش سابق باقی است.
اما دولت جدید در برابر اتهام مفسدهبار بودن روش سابق و غیرعلمی بودن روش کنونی چه میتواند بکند؟ من امیدوارم دولت جدید، روش سابق را بهبود بخشد و جایگزین آزمون تستی بی فایده و تحقیرکننده کنونی کند. بهبود روش سابق، در افزایش امنیت آزمون و شفافیت آن است. در سال 89 به خاطر دارم که ریز نمرات آزمون کتبی و مصاحبه ما از طرف دانشگاه تهران اعلام شد و این بخشی از شفافیت ضروری آزمون دکتری است. چگونگی اش را می توان به بحث گذاشت اما مطمئن هستم در بسیاری از رشته ها، دانشجوی دکتری قرار است یک "محقق" باشد با قدرت تحلیل، نه کسی که خوب تست می زند و نهایتا یکی دو مقاله مستخرج از رساله کارشناسی ارشد دارد. آزمون کنونی، ذاتا غیرعلمی است و چالش شفافیت هم همچنان باقی است. خلاصه پیشنهادهای من برای وزیر آینده علوم درخصوص آزمون پذیرش دکتری به این شرح است:
1. برگزاری آزمون توسط دانشگاههای برگزار کننده.
2. توجه به ویژگی هر رشته از جهت انتخاب تستی یا تشریح بودن آزمون؛ اصولاً برای دوره دکتری و انتخاب «پژوهشگر دکتری»، قدرت تحلیل را با آزمون تشریحی بهتر میتوان سنجید.
3. الزام دانشگاهها به انتشار کارنامه آزمون کتبی و مصاحبه.
4. پیشبینی یک کمیته تجدیدنظر تخصصی در وزارت علوم جهت بررسی نمره کتبی یا مصاحبه با درنظر گرفتن ملاحظات مربوط به عدم توافق نظر در علوم انسانی.
5. حضور ناظر وزارت علوم (از همان گروه آموزشی و از دانشگاههای دیگر که خود برگزارکننده دکتری نیستند) در جلسات مصاحبه.
6. تأیید جمع نمرات کتبی و مصاحبه از طرف ناظر وزارت علوم.
گمان میکنم با عملی شدن این پیشنهادها و تکمیل آن از سوی اساتید و رؤسای دانشگاههای سراسر کشور، می توان امیدوار بود آزمون دکتری هم علمی باشد و هم احتمال نفوذ و خطا در آن کاهش یابد.