در رگ تاک

یادداشت ها و آثار امیر مقامی

در رگ تاک

یادداشت ها و آثار امیر مقامی

در رگ تاک

با قرآن

* یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی‏ فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ
اى داوود ما تو را در زمین خلیفه [و جانشین] گردانیدیم پس میان مردم به حق داورى کن و زنهار از هوس پیروى مکن که تو را از راه خدا به در کند در حقیقت کسانى که از راه خدا به در مى‏روند به [سزاى] آنکه روز حساب را فراموش کرده‏اند عذابى سخت‏خواهند داشت

ص / 26

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی - دی 95

کارشناسی ارشد رشته فقه و حقوق خصوصی

به دو مورد از پرسشهای زیر پاسخ دهید.

 

  1. اصول تابعیت را در حقوق عرفی نام ببرید و وضعیت آنها را در زمینه­های اسلامی مشابه یا مرتبط با تابعیت تحلیل کنید.
  2. شیوه­های مرسوم پایان تابعیت را با زمینه­های اسلامی مشابه در مبحث تابعیت مقایسه کنید.
  3. یکی از عناصر فهم رابطه «تابعیت»، تعلّق فرد به یک دولت و تبعیّت او از قوانین آن کشور است. این عنصر را از منظر جهانشمولی اسلام و دولت اسلامی، در دو قالب واقعیت­های معاصر و آینده مطلوب بشر، تحلیل کنید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۵ ، ۱۳:۱۷
امیر مقامی

دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی - دی 95

کارشناسی ارشد رشته حقوق خصوصی

استفاده از قانون مدنی آزاد است. به دو مورد از سؤال به صورت مستدل و مستند، پاسخ دهید.

 

  1. آقای الف. پس از تصویب قانون تعیین تکلیف تابعیت فرزندان ناشی از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی، به تابعیت ایران درآمده است. سپس با خانم ب. تبعه ایران عقد ازدواج منعقد کرده است. در پی امتناع زوجه از زندگی مشترک، وی مدعی شده که ازدواج ایشان بدون رعایت ماده 1060 قانون مدنی و حاصل تقلّب نسبت به قانون افغانستان بوده؛ لذا تقاضای اعلام بطلان عقد نکاح و جبران خسارات وارده را دارد. از منظر حقوق بین­الملل خصوصی، ادعای زوجه را ارزیابی و بیان کنید که آیا در تقلّب نسبت به قانون، تمایزی میان قانون داخلی و خارجی وجود دارد یا خیر؟
  2. تحلیلهای دوگانه از ماهیت «قانون خارجی» را تشریح و بیان کنید که در نظام حقوقی و رویه قضایی ایران، قانون خارجی چه ماهیتی دارد؟ اثبات آن برعهده کیست؟ در صورت عدم دسترسی به قانون خارجی، تکلیف قاضی چیست؟
  3. اصل حاکمیت اراده چه نقشی در تعیین قانون حاکم بر قرارداد دارد؟ قانون مدنی و رویه قضایی ایران در این زمینه چگونه است؟ در سایر نظامهای حقوقی، این آزادی تابع چه محدودیتهایی است؟
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۵ ، ۱۳:۱۵
امیر مقامی

دانشگاه اصفهان - دی 95

  1. مفهوم و ماهیت «کرامت انسان» در حقوق اسلام و نظام بین­المللی حقوق بشر چه تمایزات یا اشتراکاتی دارند؟
  2. منتقدان جهانشمولی حقوق بشر، چه دلایلی در تأیید رویکرد خود ارائه میکنند؟ آیا این دلایل از نظر مکتب اسلام، قابل تأیید است؟
  3. مبانی فکری حقوق بشر در اسلام و غرب را با یکدیگر مقایسه کنید.
  4. مبانی رویکرد حقوق بشری به منع مجازات اعدام چیست و چه پاسخهایی به آن داده شده است؟ تحلیل و ارزیابی شما چیست؟
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۵ ، ۱۰:۳۳
امیر مقامی

 دانشگاه اصفهان - دی ماه 1395

 

1.تاکنون 120 کشور شامل کشورهای در حال توسعه، استقلال منطقه کارمل از کشور کروملف را در سال 2016 به رسمیت شناخته­اند. در عین حال، کارمل و کروملف به طور مداوم در حالت مخاصمه هستند و شورای امنیت طی قطعنامه­ 6789 ذیل فصل هفتم منشور، تصمیم گرفت یک دادگاه کیفری برای رسیدگی به جرایم بین­المللی مرتبط با مخاصمات میان طرفین در شهر لاهه بنا کند و از «همه دولتها» خواسته با این دادگاه همکاری نمایند. دولت کارمل از شناسایی این قطعنامه خودداری کرده و شورای امنیت را به سیاسی­کاری و جلوگیری از تحقّق حق تعیین سرنوشت مردم کارمل متهم میکند. به اعتقاد این دولت، ملل متحد نمی­تواند در امور کیفری یک دولت مستقل مداخله کند و این دولت هیچ تمایلی به پذیرش تعهّدات بین­المللی منشور که مبتنی بر سلطه قدرتهای بزرگ است، ندارد. بر این اساس؛

الف. آیا عدم عضویت در ملل متحد، مانع قانونی بودن شناسایی «کارمل» از سوی 120 کشور است؟

ب. آیا تصمیمات شورای امنیت از جمله در خصوص همکاری با دادگاه بین­المللی، برای دولت کارمل الزام­آور است؟

پ. آیا دولت کارمل در خصوص قواعد حقوق بشر و حقوق بشردوستانه تعهّداتی دارد که نقض آنها مستلزم مسئولیت باشد؟

ت. آیا شورای امنیت طبق منشور ملل متحد، صلاحیت تأسیس یک دادگاه کیفری در مورد یک دولت غیرعضو را داشته است؟

ث. نظر شما درباره تعارض بندهای ششم و هفتم ماده 2 منشور ملل متّحد در این قضیه چیست؟

 

2. دولت «سنت میشل» قطعنامه­ای را به شورای امنیت پیشنهاد داده است که به موجب بندهای چهارم تا هفتم آن، برای مبارزه با «داعش» روشهای مختلفی نظیر شنود گسترده ارتباطات تلفنی و اینترنتی شهروندان چند کشور (ازجمله عربستان، قطر، فرانسه، ترکیه، مصر، انگلیس و...)، استفاده از سلاح شیمیایی، حبس فوری همه متهمان به عضویت یا همکاری با داعش و... استفاده شود. طبق بند هشتم قطعنامه پیشنهادی، دولتهای سوریه و عراق جای خود را به دو دولت منتخب ملل متحد میدهند و براساس بند نهم، برگزاری انتخابات در سوریه و عراق تا سال 2020 و کسب مجوّز از شورای امنیت، ممنوع میشود. همچنین طبق بند دهم این قطعنامه، دبیرکل اختیار خواهد داشت پس از مشورت با نمایندگان اعضای دائم شورا، نیروهای نظامی را برای اجرای این قطعنامه فرماندهی کند و... . صلاحیت شورای امنیت را برای تصویب چنین قطعنامه­ای از جهت التزام به حقوق بین­الملل ارزیابی کنید.

 

3.مبانی نظریه «صلاحیت ضمنی» را با توجه به رویه قضایی بین­المللی توضیح دهید.

 

4.اعلامیه­های مصوّب سازمانها به ویژه مجمع عمومی ملل متحد (مثل اعلامیه جهانی حقوق بشر)، چگونه ممکن است آثاری الزام­آور یافته و مستقلاً مورد استناد قرار گیرند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۵ ، ۱۰:۰۲
امیر مقامی

روزنامه شهروند، روز هفتم دی ماه گزارش تکان دهنده ای منتشر کرد که احتمالاً در تاریخ مطبوعات ایران، ماندگار خواهد شد. این گزارش مستند نشان میدهد که تعدادی از هموطنان ما، در گورهای گورستان نصیرآباد زندگی میکنند؛ خانه آنها گور است و محله شان گورستان. بدون آنکه بخواهم راجع به ماهیت این افراد و احتمالات مرتبط با ناهنجاری های ایشان قضاوت کنم، باید این گزارش را ستود. این که رسانه ای وابسته به یکی از ارکان حاکمیت و دولت (هلال احمر جمهوری اسلامی ایران) به عنوان رسانه فرهنگ خدمت داوطلبانه ایرانیان، و به عنوان یک رسانه حامی دولت و نظام، دست به انتشار چنین گزارشی میزند، یک اتفاق برجسته و قابل ستایش است. این گزارش، نقش آگاهی رسانی و حساسیت برانگیزی رسانه را به درستی ایفا و بر یکی از مصادیق آسیبهای اجتماعی تمرکز کرده است. در این زمینه تذکر چند نکته ضروری است. نخست این که ایفای نقش فعال رسانه ها در مبارزه با آسیب های اجتماعی به عنوان یکی از مسائل مهم و دغدغه های نظام، نباید با برچسبهایی نظیر سیاه نمایی، سبب واکنش منفی شود. واکنش مثبت رئیس جمهور به این گزارش و نامه آقای فرهادی را میتوان یک روند رو به جلو تلقّی کرد که جایگزین انکار مسائل و توبیخ رسانه ها میشود. دوم این که آسیبهای اجتماعی محصول واقعیت های جامعه ماست. نمیتوان نقش قوای سه گانه، نهادهای حاکمیت، جامعه مدنی و فرهنگ عمومی را در پدید آمدن این وضعیت و حتی وخامت آن نادیده گرفت. بنابراین سوءاستفاده سیاسی و جناحی از این قبیل گزارشها تنها راه اصلاح آسیبها را دشوار میسازد.

آخرین نکته اشاره به مسأله آزادی رسانه است. گزارش شهروند تلنگری بود بر استفاده انسانی از آزادی رسانه. آزادی، ابزار تهدید امنیت ملّی نیست، نباید به عنوان مستمسکی برای نقض حریم خصوصی افراد مورد سوءاستفاده قرار گیرد، نمی توان به بهانه آزادی، تهدید، توهین و افترا به اشخاص را تجویز کرد و... . آزادی، توأم با مسئولیت اجتماعی است. آزادی رسانه، ابزار مقابله با ناراستی های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. مطابق اصل سوم قانون اساسی، « بالا بردن‏ سطح‏ آگاهی‏ های‏ عمومی‏ در همه‏ زمینه‏ ها‏ با استفاده‏ صحیح‏ از مطبوعات‏ و رسانه‏ های‏ گروهی‏ و وسایل‏ دیگر» از جمله وظایف دولت برای نیل به اهداف اساسی کشور است. در همین راستا مطابق اصل 24 قانون اساسی «نشریات‏ و مطبوعات‏ در بیان‏ مطالب‏ آزادند مگر آنکه‏ مخل‏ به‏ مبانی‏ اسلام‏ یا حقوق‏ عمومی‏ باشد. » به نظر میرسد برخلاف بعضی رویکردهای پیشین، اینک با واکنشهای مثبت به گزارش شهروند، تفسیری واقع بینانه تر و حق محورانه نسبت به این اصل پدید آمده است که به موجب آن، به نمایش گذاشتن آسیب های اجتماعی توسط رسانه ها که معمولاً با رویکرد اصلاح، انجام میشود در راستای تحقّق حقوق عمومی و تقویت مبانی اسلامی نظام است و نه مخلّ به آنها. در واقع مصادیق اخلال در حقوق عمومی و مبانی اسلام، منحصر به مواردی است که در ماده 6 قانون مطبوعات آمده است. لذا تأمین و احترام به آزادی مطبوعات، از شرایط «لازم» مبارزه با آسیبهای اجتماعی و تحقّق همه جانبه حقوق شهروندی، از جمله حقهای اقتصادی و رفاهی است؛ به شرط آن که مطبوعات از استقلال و مصونیت کافی برای نشر «آگاهی» برخوردار باشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۵ ، ۱۰:۰۲
امیر مقامی

 

سرمقاله روزنامه نسل فردا 7 دی 95

امیر مقامی

بنا به روایتی از رسول اکرم (ص) «در روز قیامت خداوند متعال نامیدان را در حالی مبعوث می گرداند که در چهره شان سیاهی و تیرگی بر سفیدی و روشنایی غلبه دارد. سپس گفته می شود اینها کسانی اند که از رحمت خداوند متعال ناامیدند.» امید به سعادت، امید به رحمت خداوند و امید به سرنوشت نیک بشر، از عناصر کلیدی فهم اندیشه اسلامی در ارتباط میان انسان و معبود است. امید، شرط لازم ابتدایی برای حرکت در مسیر شکوفایی، تسلّط بر سرنوشت خویش، مشارکت در سرنوشت اجتماعی و هر خیری است که جز از انسان به او نمیرسد. در عین حال، ناامیدی زمینه­ساز ناهنجاری، کژرفتاری، گرایش به جرم و نقض حقوق دیگران است. نظریه کلاسیک برچسب زنی در علوم جنایی، نشان میدهد که ناامیدان چگونه با ناراستی به پیکار ناراستی میروند.

منشور حقوق شهروندی که مبیّن خط مشی دولت در جمهوری اسلامی ایران است، حق کلّی «امید به آینده ای بهتر»(ماده 85) و حق جزئی «امید به زندگی» (ماده 91) را در زمره حقوق رفاهی شناسایی کرده است. اینک باید به چند پرسش کلیدی پاسخ داد؛ از جمله این که زمینه و جایگاه حقوقی این حق چیست؟ و دیگر این که نقش ذینفعان و دولت در تحقق این حق چیست؟

حق بر امیدواری در نگاه مضیّق، در واقع یکی از تفاسیر و یا نهایتاً مصادیق توسعه­ای سایر حقوق از جمله حق بر حیات و حق بر آموزش است. به تعبیر دیوان اروپایی حقوق بشر، اگر امید انسانها را انکار کنیم، یکی از جنبه­های بنیادین زندگی آنها انکار شده است. در قضیه وینتر، این نهاد قضایی به ارزیابی امکان استرداد در صورت احتمال صدور رأی حبس ابد و عدم امکان عفو پرداخت. بنابراین تفسیر مضیّق، حق امید به عنوان یک حق مستقل، زمینه ساز زندگی کرامت مدار را برای شخص فراهم میکند. اما مستندات ماده 85 منشور، به اموری فراتر از این تفسیر مضیّق اشاره دارد؛ از جمله به اصل 43 قانون اساسی در خصوص «فرصت‏ و توان‏ کافی‏ برای‏ خودسازی‏ معنوی‏، سیاسی‏ و اجتماعی‏ و شرکت‏ فعال‏ در رهبری‏ کشور و افزایش‏ مهارت‏ و ابتکار» به عنوان یکی از ضوابط نظام اقتصادی کشور و بند یک اصل سوم قانون اساسی در مورد وظیفه دولت برای «ایجاد محیط مساعد برای‏ رشد فضایل‏ اخلاقی‏ بر اساس‏ ایمان‏ و تقوی‏ و مبارزه‏ با کلیه‏ مظاهر فساد و تباهی» علاوه بر این در مقدمه قانون اساسی نیز بیان میشود که مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود به منظور «بنای جامعه نمونه اسلامی (اسوه)» است که «بتواند الگو و شهیدی بر همگی مردم جهان باشد»

 بنابراین به نظر میرسد این حق که به تازگی در ادبیات حقوقی فارسی مطرح میشود، ابعادی فراحقوقی و انگیزشی نیز دارد. در نتیجه نه تنها دولت مکلّف به پاسداشت این حق است، بلکه امیدواری ابعادی درونزا و خودجوش نیز دارد که دولت به عنوان خط مشی خود باید آن را در کنار سایر چارچوبهای حقوقی، تقویت و از تضعیف آن خودداری کند؛ گرچه پاسداری از امید، در هر دو سطح فردی و اجتماعی همواره از سخت ترین کارها بوده است. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۵ ، ۱۳:۰۷
امیر مقامی

فایل صوتی سخنرانی دکتر مقامی با موضوع سیاستهای کلّی انتخابات اینجا در دسترس است.

حجم: 1.54 مگابایت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۵ ، ۱۹:۴۱
امیر مقامی

همایش هفته پژوهش دانشکده حقوق و الهیات ✅✅✅✅

🔷🔷🔷دانشکده حقوق و الهیات دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی
🔷🔷🔷با همکاری انجمن علمی دانشجویی حقوق
به مناسبت هفته پژوهش برگزار میکند:
همایش هفته پژوهش دانشکده حقوق و الهیات

دوشنبه 29 آذر 1395 - ساعت 13

سالن شهید مطهری
* اطلاعات تکمیلی به زودی از طریق کانال دانشکده منتشر میشود *
https://telegram.me/ashrafilaw

✅موضوعات و سخنرانان:
•♦️ نحوه مواجهه با مسائل مستحدثه در فقه / حجت الاسلام نجاری (مدیر گروه معارف)
•♦️ نقش مقاصد شریعت در استنباط احکام مسائل مستحدثه /دکتر حاجیان (رئیس دانشکده حقوق و الهیات)
•♦️ تعدیل وجه التزام در حقوق ایران / دکتر نفری (استادیار حقوق خصوصی، دانشکده حقوق و الهیات)
•♦️ مبانی قانون بیمه اجباری شخص ثالث (1395)/احسان صافیان (پژوهشگر دکتری حقوق خصوصی دانشگاه شهید بهشتی– مدرس مدعو دانشکده حقوق و الهیات)
• ♦️ مسئولیت مدنی والدین درخصوص اختلالات جنین /دکتر عبدالصمدی (استادیار حقوق خصوصی، دانشکده حقوق والهیات)
•♦️ ارزیابی شاخصهای توسعه قضایی در ایران / دکتر قاسمی (استادیار حقوق جزا، دانشکده حقوق و الهیات)
•♦️ سیاستهای کلّی نظام درخصوص انتخابات ؛ اصل، سیاست، قانون / دکتر مقامی )مدیر گروه حقوق(
•♦️ تعهّد بین المللی دولتها نسبت به رعایت حقوق اتباع خود/ هاجر راعی (پژوهشگر دکتری حقوق بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی– مدرس مدعو دانشکده حقوق و الهیات شهید اشرفی)
@ashrafilaw

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۵ ، ۱۸:۲۴
امیر مقامی

انجمن علمی دانشجویی حقوق
وگروه حقوق دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی
همزمان با هفته پژوهش
برگزار می کند:



کارگاه آموزشی

روش تحقیق در منابع حقوق


مدرس: دکتر امیر مقامی
عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و الهیات دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی


موضوعات کارگاه:
* بازیابی و استناد به قوانین خارجی (مطالعات تطبیقی)، اسناد و آراء بین المللی
* جستجو و مطالعه کتب و مقالات فارسی و خارجی زبان


شماره تماس جهت هماهنگی ثبت نام: 09037073890 (آقای حسینی)

* برای کلیه شرکت کنندگان ،گواهینامه شرکت در کارگاه توسط دانشکده حقوق صادر میشود.


اطلاعات تکمیلی به زودی در همین کانال منتشر خواهد شد.

شرکت در این کارگاه به دانشجویان کارشناسی ارشد حقوق توصیه میشود.

ثبت نام برای دانشجویان سایر دانشگاه ها نیز آزاد است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۵ ، ۱۳:۱۶
امیر مقامی

مریم سادات امیرشاکرمی

کارشناس ارشد حقوق بین الملل، دانشکده حقوق و الهیات، دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی

 

از سال ۱۹۹۲ با تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد، سوم دسامبر هر سال روز جهانی معلولین گرامی داشته میشود. به این مناسبت دکتر روحانی به مناسبت روز جهانی معلولان در صفحه­ی مجازی خود با انتشار عکسی از نواختن سنتور توسط یک معلول هنرمند، بر لزوم توجه و بکارگیری توامندی­های آنان تأکید و اهمیت ایجاد فرصت برابر برای معلولان را یادآوری کرد. انتشار عکس نواختن سنتور به نوعی  بیانگر حق مشارکت معلولان در فعالیت­های فرهنگی و  اعمال حق تفریح آنان است. مشارکت در فعالیتهای فرهنگی، تفریحی، فراغتی و ورزشی ازجمله مؤلفه­های ضروری برای تمامی افراد جامعه به شمار میرودکه باید در دسترس همگان قرار گرفته و از آن برخوردار گردند. باوجوداین، افراد معلول اغلب از حق شرکت در طیف گسترده­ای از فرصتهای فرهنگی، تفریحی، ورزشی و فراغتی که آسایش و استراحت برای افراد جامعه را فرض مسلم میداند، نادیده انگاشته شده­اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۵ ، ۲۱:۱۵
امیر مقامی

سومین شماره دوره چهل و ششم فصلنامه مطالعات حقوق عمومی (دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران) منتشر شد. در این شماره می خوانید:

* ساختار آنالوگ حقوق بین الملل – عباسعلی کدخدایی، امیر مقامی

* بررسی نخستین قانون انتخابات و کیفیت استقرار نخستین مجلس مشروطه در ایران – ابوطالب سلطانیان، طاهره شمسی

* کاربرد دکترین مسئولیت به حمایت در حقوق بین­الملل پاسخ به حوادث – موسی پاشابنیاد، نسرین مصفا

* بررسی و تبیین جایگاه شریعت در نظام حقوقی کشور عراق با تأکید بر نقش مرجعیت – هدی غفاری، فاطمه نظری

* تصرف منابع فسیلی از منظر حقوق بین الملل بشردوستانه – احمد مؤمنی راد، ناصر خداپرست

* مواجهه دو دیدگاه حقوقی: تحلیلی بر تعامل و تقابل جمهوری اسلامی ایران با شورای حقوق بشر سازمان ملل – علی امیدی، حسن پوربافرانی، ایمان پورعلی

* نظام حقوقی حاکم بر بودجه جنگ در ایران – ولی رستمی، حمید قهوه چیان

* جایگاه دکترین مسئولیت حمایت در بحران سوریه – سید قاسم زمانی، سورنا زمانیان

* ملاحظات حقوق عمومی در مکتب تومیسم با تأکید بر حاکمیت قانون در دولت دینی - محمدجواد جاوید، یاسر مکرمی قرطاول

* تأثیر مطالعات حقوقی انتقادی بر تحولات تأملات نگره ای دانشوری حقوق - امیرعباس امیرشکاری

* حقوق بین الملل فضا و ضرورت حفظ محیط زیست قضایی - محمود جلالی، علی آقاحسینی

* بررسی شرایط تعلیق حقوق بشر در زمان مخاصمات مسلحانه (مطالعه موردی: منازعه فلسطین - اسرائیل) - علی اردستانی، الهه کامجو

 

چکیده مقاله ساختار آنالوگ حقوق بین الملل

نظام حقوق بین­الملل از همان ابتدا براساس بده – بستان و روابط متقابل دولت‌ها شکل گرفته است. چنین نظامی در حوزه­های حقوق ماهوی و حقوق مسئولیت، بیشتر تداعی­کنندۀ ساختارهای حقوق خصوصی است و این، اصلی­ترین آسیب برای تحقق یک نظم حقوقی دستوری است که بتواند با تکیه بر معیارهای سلسله­مراتبی، از حق­های بنیادین افراد حمایت کافی به‌عمل آورد. تحول حقوق بین­الملل به‌سوی نظم جدید، از ورود آرمان‌های بشردوستانه به این نظام حقوقی تأثیر می­پذیرد و چشم‌انداز آینده نشان می­دهد که در پرتو چنین تحولی ممکن است ساختار حقوق مسئولیت و اجرای مسئولیت بین­المللی نیز متحول شود.

واژگان کلیدی: تعهدات ارگاامنس؛ جامعۀ بین‌المللی؛ حقوق معاهدات؛ حقوق مسئولیت؛ ساختار

 

» دسترسی به مقاله ساختار آنالوگ حقوق بین الملل – PDF

» دسترسی به تمام مقالات این شماره – پاییز 1395  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۵ ، ۱۲:۵۸
امیر مقامی

 

سرمقاله روزنامه نسل فردا - 24 آبان 1395

این که چه کسی رئیس جمهور آمریکا باشد، برای تمام دنیا اهمیت دارد. این اهمیت ناشی از شوی رسانه­ای یا حتی صرف جایگاه آمریکا در مناسبات بین­المللی بعد از جنگ جهانی دوم نیست؛ بلکه بیشتر به سبب نقش تاریخی رؤسای جمهور آمریکا در راهبری یکی از قدرتهای بین­المللی و - از آن مهمتر – قدرت گفتمان­سازی رئیس جمهور آمریکا در روابط بین­المللی است. مرور تاریخ نشان میدهد که ایفای نقش مثبت یا منفی رؤسای جمهور آمریکا در پیشروی مطالبات انسانی در سطح بین­المللی چگونه تأثیرگذار بوده است؛ از وام­گیری ایدآل کانتی صلح پایدار در تأسیس «جامعه ملل» تا متحدسازی کشورهای پیروز جنگ در تأسیس ملل متحد. نقش ویژه رئیس جمهور آمریکا به عنوان میزبان «ملل متحد» حتی در دوران جنگ سرد نیز ادامه یافت.

اگرچه تبلیغات ترامپ بر مسائل داخلی آمریکا متمرکز بود، آنچه اینک برای جهان اهمیت دارد این است که نظم بین­المللی در دوران ترامپ چه روندی را تجربه خواهد کرد؟ تصویر هولناکی که رسانه­ها از دنیای با ترامپ ساخته­اند این است: آمریکا به دوران بی­ثباتی، تصمیمات عجولانه و نهایتاً انزوایی احتمالاً شدیدتر از دوران بوش پیش خواهد رفت. اما آیا چنین خواهد بود؟ آیا ترامپ، نماد آخرالزمان است که نظم بین­المللی را به چالش خواهد کشید؟ آیا رژیمهای تجاری و حقوق بشری بین­المللی تضعیف خواهند شد و دستاوردهای «جامعه بین­المللی به مثابه یک کل» از دست خواهد رفت؟

پیش­بینی آینده دشوار است و حتی نمی­توان به این تصویر رسانه­ای اعتماد کرد، به دو دلیل بسیار ساده: اولاً ترامپ رئیس جمهور احتمالاً با ترامپ نامزد ریاست جمهوری متفاوت خواهد بود و خواه­ناخواه در مسیر نوعی از تربیت سیاسی – دیپلماتیک آمریکایی قرار خواهد گرفت یعنی رؤسای جمهور آمریکا نه در میتینگهای انتخاباتی بلکه در جریان وقایع و به تعبیردقیقتر در کاخ سفید، معنا می­یابند. در عین حال، شخصیت و نقش وزیر امور خارجه او در این میان بسیار تأثیرگذار خواهد بود. یک وزیر خارجه باسابقه میتواند این اطمینان را ایجاد کند که خطر جدی در راه نیست! البته خبرها حکایت از بازگشت نومحافظه­کاران دارد. این تیپ دیپلماتهای آمریکایی از گینگریچ تا بولتون، محبوبیت چندانی برای تعامل با اروپا ندارند. نشانه این تمایز دو شخصیتی ترامپ را میتوان در نطق پیروزی او دید. ثانیاً رؤسای جمهور آمریکا ممکن است شعارهایی بدهند یا ادبیاتی را مطرح کنند اما بقای آنها مستلزم همزیستی با ساختار سیاسی است. به علاوه، غرق شدن در روزمرگی سیاسی و مواجهه با واقعیتها و تحولات احتمالاً پیش­بینی نشده، ممکن است روند دیگری را رقم بزند. برای مثال، بوش پسر هم با شعارها و برنامه­های معطوف به سیاست داخلی و اقتصاد روی کار آمد اما تحت تأثیر جریان القاعده، همه عملکرد او با سیاست خارجی­اش سنجیده میشود. ممکن است بتوان تصوّر کرد که رویکرد غیرایدئولوژیک و به­ظاهر واقعگرایانه ترامپ در دوران تبلیغات، همان چیزی باشد که او در عمل نشان خواهد داد که در این صورت نیز طبع اقتصادی او، ورای بلندپروازی­هایش نسبتاً محافظه­کارانه در چارچوب قواعد موجود عمل خواهد کرد.

با وجود تمام این دلداریها، ممکن است حقیقت عملکرد ترامپ همانی باشد که رسانه­ها و خودش ساخته­اند: مردی که ممکن است به اشخاص کنار رینگ بوکس هم حمله کند! در اینصورت آیا نظم بین­المللی از او متأثر خواهد شد؟ پاسخ، مطمئناً منفی است. یک ترامپ تنها که هیچ حامی مقتدری در اروپا نداشته باشد، اقتدار غرب را تضعیف و آن را به گونه «دوپاره» دوران بوش برمیگرداند؛ ونهایتاً همچون دوران کابوس­وار بوش، نظام بین­المللی کارآمدتر و انسانی­تری برخواهد آمد که کمتر از آمریکا تبعیت خواهد کرد. اثبات این ادعا نیازمند مرور تحولات عملکرد ملل متحد و شورای امنیت طی یک دهه گذشته است؛ درست از همان روزی که بوش نتوانست مجوز حمله به عراق را از شورای امنیت بگیرد. نیز اصولاً و جز در موارد «حاد» (حادتر از عراق) قادر به کسب مجوزهای مشابه نخواهد بود و هر اقدام آمریکا، یک عمل یکجانبه خودسرانه و فاقد حمایت و مشروعیت بین­المللی تلقی خواهد شد. در نتیجه، همانگونه که چالشهای بوش، سبب تقویت رژیم حقوق بشری شورای امنیت و بقای اصل منع توسل به زور شد، این بار نیز نظم بین­المللی موقعیت خود را حفظ و تقویت خواهد کرد. فقط برای نمونه کافی است به یاد داشته باشیم که «شکل» و حتی دامنه مداخله آمریکا در لیبی با مداخله در عراق و افغانستان به کلّی متفاوت بود؛ یا آمریکای بوش در 2005 با ارجاع وضعیت سودان به دیوان کیفری بین­المللی موافقت کرد و اوباما این مسیر را در مورد لیبی ادامه داد و بدین ترتیب، نهادی که آمریکا در تضعیفش میکوشید به دست آمریکا تقویت شد. اکنون رژیم منع شکنجه تقویت شده، رابطه حقوق بشر و حقوق بشردوستانه به شکلی نسبتاً مطلوب، بازسازی شده، نقض آزادی و حریم خصوصی به بهانه امنیت همچنان با چالش سیاسی و حقوقی روبروست و البته  از دکترین جنگ پیشدستانه بوش اثری باقی نمانده، آمریکا به موافقتنامه 2015 مبارزه با تغییرات آب و هوایی پیوسته، پیچیده­ترین مذاکرات رژیم عدم اشاعه را با ایران به نتیجه رسانده و خلاصه اینکه ترامپ، بیش از آخرین جمهوریخواه سابق، برای به چالش کشیدن جهان موجود، بسیار تنهاست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۵ ، ۰۹:۴۰
امیر مقامی

این یادداشت با عنوان «تخلفات پژوهشی پنهان و آشکار» (!) به عنوان سرمقاله روزنامه سراسری نسل فردا 17 آبان 95 منتشر شده است.

«دانشجو خودش باید پایان نامه بنویسد، خودش باید مقاله بنویسد و ارائه دهد... اگر جایی می­خواهد استخدام شود، به خاطر اینکه با پایان نامه خریداری شده مدرک گرفته است و سطح تحصیلاتش در آن حد نیست، جایز نیست و حقوقی که دریافت می­کند در قبال کاری که آن شرایط را ندارد، مشکل دارد.»

این جملات بخشهایی از دیدگاه منسوب به رهبری درباره تقلب در امتحانات، نگارش مقاله و پایان­نامه است که در پایگاه اینترنتی ایشان منتشر شده است. از طرف دیگر ایشان در دیدار اخیر با نخبگان بر حفظ اعتبار علمی کشور نیز تأکید کرده­اند.

در چنین وضعی، اسپرینگر نیچر به عنوان یکی از مهمترین ناشران علمی دنیا، طی بیانیه­ای با تشکیک در اعتبار علمی و اصالت 58 مقاله ارسالی از ایران که عمدتاً در علوم پزشکی منتشر شده­اند، اعلام کرده که آنها را از فهرست مقالات خود حذف کرده است و به بازبینی اصالت برخی مقالات مشکوک دیگر خواهد پرداخت.

واقعیت این است که طی حدود یک دهه گذشته رشد بالای مقالات علمی به اشتباه به عنوان دلیلی بر رشد علمی و تولید علم در کشور تلقّی شده­است؛ در حالی که افزایش کمّی مقالات ISI به ویژه در علوم فنی و پزشکی، هیچ تناسبی با رفع نیازها و مشکلات کشور نداشته است. این حجم مقالات، در توسعه کارآفرینی، اختراعات کارآمد و گسترش فناوریها تأثیری در زندگی روزمره مردم نداشته است و مثلاً هنوز ایرانیها یک گوشی همراه که حاصل فناوری ایرانی و قابل رقابت با فناوری خارجی باشد، در دست نمی­گیرند. گویا عمده این مقالات نوشته میشوند تا آمار مقالات اعضای هیئت علمی، دانشگاه و نهایتاً آموزش عالی کشور افزایش یابد، اعضای هیئت علمی ارتقا یابند، و... . هیچ دلیل کیفی، این حجم مقالات را توجیه نمی­کند.

نویسنده این یادداشت به عنوان یکی از نویسندگان نسبتاً فعّال در حوزه تخصصی خود (علوم انسانی) به خوبی از حجم بالای تخلفات پژوهشی پنهان و آشکار در همه رشته­های دانشگاه­ها آگاه است و به سهم خود با این پدیده مبارزه میکند. باوجود این، سهم بالای تخلفات خارجی و بین­المللی­شده به حوزه­هایی غیراز علوم انسانی مرتبط میشود، به این دلیل بسیار ساده که تاکنون محققان ایرانی به ندرت مقالات خود را در این حوزه به مجلات خارجی ارسال کرده­اند و بارها نیز به قصور در پیشرفت علمی کشور متهم شده­اند. در عین حال، فرایند داوری در مجلات علمی داخلی نیز معمولاً بسیار طولانی و جدی است و به علّت همزبانی و اهمیت «متن»  در این دسته مقالات، که ذاتاً از طریق اینترنت و نرم­افزارهای تشابه­یاب قابل جستجو و ردگیری است، تقلّب در این حوزه مشکل­تر است.

به هرحال افزایش ابهامات نسبت به ارزش علمی فعالیت محققان سختکوش و تیزبین ایرانی و در نتیجه تشکیک در اعتبار مدارک علمی صادره از دانشگاه­های ایران که موجب نگرانی رهبری نیز شده است، باید سیاستگذاران آموزش عالی را به اصلاح درکشان از ماهیت علم، تولید علم، پژوهش و رابطه علم و پژوهش با نیازها و ضرورتهای زیستی حسب ویژگیهای خاص هر یک از دسته­های علوم، وادار سازد. این نگرانی باید به سیاستگذاران علمی ما بفهماند که اولاً همه رسته­های علمی را نمیتوان با شاخص­های مشابه سنجید. برای مثال، بزرگترین نظریه­پردازان علوم انسانی یا کسانی که تمدّنها هویت خود را به آنها مدیون هستند، گاهی حتی یک مقاله علمی – پژوهشی با تعریف امروزی نداشته­اند! ثانیاً مفهوم کمّی تولید علم باید جای خود را به ارزشگذاری برای توسعه علم بدهد. علم، تولید نمیشود بلکه به تولید بهینه متناسب با اقتضائات زیست مطلوب انسانی میتواند منجر شود. ثالثاً به عنوان یک ضرورت عاجل و البته مستمر، جامعه علمی باید نسبت به تردیدهای جاری واکنش نشان دهد. میتوان در کمیته­ای زیرنظر شورای عالی انقلاب فرهنگی، به ارزیابی یکایک مقالات مشکوک پرداخت و در صورت اثبات اتهام، مرتکبان به عذرخواهی و رفع اثر از نتایج مقالات تقلبی محکوم شوند و در صورت رد اتهام، از جامعه علمی کشور اعاده حیثیت شود. این فرایند باید مستمر باشد و جامعه علمی در همه حوزه­های علم باید نسبت به پالایش خود حساسیت داشته باشد؛ در غیر اینصورت و مانند بسیاری دیگر از صنوف اجتماعی که به دلیل تعصّب از پالایش درونی اجتناب میکنند، جامعه دانشگاهی اعتبار و مرجعیت اجتماعی خود را از دست خواهد داد. در پایان به عنوان عضوی از جامعه حقوقی کشور که معمولاً واکنشهای سخت و کیفری را آخرین راه­حل مناسب می­داند، بر این نکته نیز تأکید میکنم که اگرچه اراده سیاسی و تقنینی بر مقابله با بنگاه­های تولید مقاله و پایان­نامه که به راحتی تبلیغات میدانی نیز انجام میدهند، وجود دارد؛ اما مقابله کیفری با این بنگاه­ها، تنها بخش کوچکی از راه حل نهایی مسأله است. نباید تصور کرد که با جرم­انگاری و مجازات فعالان این بنگاه­ها این معضل حل خواهد شد که آنها نیز بعضاً از دانشجویانی که توانایی پژوهشی بالایی دارند اما با مشکلات مالی مواجه هستند، استفاده می­کنند.

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۵ ، ۰۸:۳۲
امیر مقامی

 

سرمقاله روزنامه نسل فردا، 4 آبان 95

 

قانون اساسی آمریکا منعی برای نامزدی کاندیداهای خارج از دو حزب جمهوریخواه و دموکرات ایجاد نکرده اما رقابت در انتخابات ریاست جمهوری همچنان دوحزبی است و هیچ حزب سومی نتوانسته رقیبی جدی برای دو حزب اصلی باشد. در انتخابات سال جاری نیز نامزدهای حزب سوم از جمله گری جانسون احتمالاً توفیقی نخواهند داشت.

موانع اصلی عدم ظهور حزب سوم قوی معمولاً چنین صورتبندی میشود که اولاً نظام سیاسی آمریکا، فدرال است و هر یک از ایالتها مقررات خاصی در خصوص امکان درج نام نامزدهای حزب سوم در برگه­های رأی دارند و در نتیجه حزبی که بتواند جمیع شرایط ناهماهنگ تمامی ایالتها را فراهم کند، فعلاً وجود ندارد. سیستم انتخاباتی الکترال هم سبب میشود حزب سوم عملاً با جمع­آوری رأی در ایالات مختلف، توفیقی کسب نکند؛ بلکه با کسب سرریز آراء نامزد یا نامزدهای دیگر، سرزنش آنها را نیز برای خود بخرد؛ چون همه آراء کالج انتخاباتی یک ایالت به نامزد حزب پیروز در آن ایالت اختصاص می­یابد.

ثانیاً امکانات اقتصادی به صورت تاریخی در حمایت از نامزدهای دو حزب اصلی بسیج میشوند و یافتن حامیان مالی قدرتمند برای حزب سوم بسیار مشکل است. در انتخابات اخیر نیز مشاهده میشود که علیرغم توانایی مستقل ترامپ، و نقدها و چالشهای درون حزبی، وی همچنان ترجیح میدهد به عنوان نامزد جمهوریخواهان در صحنه بماند؛ تا این که حزبی مستقل راه­اندازی کند.

سوم این که محققان علوم سیاسی در آمریکا مدعی هستند دو حزب از انعطاف کافی برای پاسخگویی به نیازهای اساسی روزآمد جامعه آمریکا برخوردارند. اما یک نکته مهم حقوقی نیز در این میان وجود دارد که نتایج سیاسی خاصی به بار می­آورد و آن نظام ریاستی آمریکاست که در آن تجمیع نیروهای سیاسی تحت لوای حزب بزرگتر یک ضرورت برای ادامه حیات سیاسی است؛ در حالیکه در نظامهای پارلمانی، مجموعه­ای از احزاب کوچک نیز میتوانند از طریق ائتلاف قدرت­نمایی کنند یا احزاب سوم میتوانند از خلاء عدم اکثریت مطلق نیز استفاده کرده و به قوه مجریه نزدیک شوند؛ نظیر آنچه در انتخابات 2010 بریتانیا برای حزب لیبرال دموکرات روی داد.

به همه این عوامل باید قدرت رسانه­ها را نیز افزود و این که آنها اغلب اخبار نامزدهای دو حزب را پوشش میدهند و آنها را به مناظره­های تلویزیونی دعوت میکنند و نامزدهای حزب سوم از این فرصت هم بی­بهره هستند؛ امری که احتمالا باید آن را ناشی از ساختار کاپیتالیستی نظام آمریکا دانست.

البته هیچ دلیلی وجود ندارد که نشان دهد حزب سوم احتمالی در صورت پیروزی، تغییری در این ساختار پدید آورد یا کلیت نظام آمریکا را با چالش روبرو نماید. به علاوه بخشی از انتظارها برای توفیق حزب سوم با توجه به دوقطبی سیاسی تاریخی و انعطاف احزاب آمریکایی، و از همه مهمتر فقدان تکثر مطالبات اجتماعی – بر خلاف اروپا – انتظاری زودرس به نظر میرسد.

با این حال به نظر میرسد توسعه دموکراتیک رسانه­های اجتماعی به ویژه شبکه­های اجتماعی مبتنی بر اینترنت و نیز ترمیم شکاف اروپایی – آمریکایی غرب در دوره اوباما سبب شده در این دوره حزب سوم امید بیشتری داشته باشد. منظور از ترمیم شکاف غرب این است که بخصوص در دوره بوش، اروپا که احساس میکرد یکه­تازی سیاسی و فرهنگی آمریکا جهان را در ابتدای قرن جدید تسخیر کرده است، از جهات مختلف، از آمریکا دوری کرد. این شکافها از جهت اولویت­های سیاست خارجی به ویژه در حوزه­های محیط زیست، حقوق بشر، عدالت کیفری بین­المللی، مهاجرت و حتی رویکردهای اجتماعی در سیاست اقتصادی لیبرال به وضوح مشاهده میشد.

در دوره اوباما با طرح شعارها و اجرای اقداماتی در زمینه­های منع شکنجه (وعده تعطیلی گوآنتانامو)، همراهی نسبی در اجلاسهای زیست محیطی ملل متحد، مداخله مشترک در لیبی، موافقت با ارجاع وضعیت لیبی به دیوان کیفری بین­المللی و حتی طرح مراقبت بهداشتی اوباما، این شکاف با نزدیک شدن آمریکا به اروپا تا حدودی ترمیم شد تا جایی که آمریکا و اروپا درباره نحوه مواجهه با برنامه هسته­ای ایران نیز به تفاهم رسیدند. این احتمال میرود که دو عامل فوق الذکر (دموکراسی رسانه­ای و نزدیک شدن آمریکا به اروپا)، در دوره­های آینده به شکستن انحصار دوحزبی بر اثر تکثر مطالبات اجتماعی منجر شود.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۵ ، ۰۸:۰۷
امیر مقامی

 هفته گذشته سرپرستی دفاع از پایان نامه ای را برعهده داشتم که به حق تفریح و فراغت میپرداخت. موضوع از همان ابتدا غریب و پیچیده بود؛ بخصوص این که به تدریج روشن میشد که فراغت در حوزه حقوق کار است و تفریح اعم از آن. با اینحال برای من معلوم بود که جامعه ما میان این همه حق، بیش از هر چیز مستحق فراغت است و البته تفریح. به قول شفیعی کدکنی که عمرش دراز باد:

 

کمترین تحریری از یک آرزو این است

آدمی را آب و نانی باید و آنگاه آوازی

در قناری ها نگه کنَ در قفسَ تا نیک دریابی

کز چه در آن تنگناشان باز شادی های شیرین است

کمترین تحریری از یک زندگانی :

آب ، نان ، آواز!

 ور فزون تر خواهی از آن

 گاه گه،، پرواز

ور فزون تر خواهی از آن،، شادی آغاز

 ور فزون تر ، باز هم خواهی .... بگویم ،، باز؟

 آنچنان بر ما به نان و آب ، اینجا تنگ سالی گشت

که کسی به فکر آوازی نخواهد بود....

وقتی آوازی نباشد

شوق پروازی نخواهد بود....

 

 

 وقتی جامعه ما هنوز در مورد موسیقی، فیلم و هنرهای نمایشی، و اخیراً حتی فوتبال نمیتواند به اجماع برسد و نه حوزه های علمیه کار اساسی میکنند تا نسل جوان و حتی غیرجوان، تکلیفش را با هنر، تفریح و ورزش بداند و آنجا هم که سلوک اجتهادی بنیانگذار انقلاب در حلیت تفریحات، مورد تشکیک قرار می گیرد و در میان هجوم انبوه آنچه به حکم قاعده تلازم، عقلاً و شرعاً نمی پسندیم؛ گیر می افتیم... اینجاست که فارغ از ملاحظات دوگانه مرسوم تفکر اقتصادی کاپیتالیسم-سوسیالیسم، باید ابتدا اصل را و سپس استثنای اصل را بشناسیم. پایان نامه حق تفریح، تلاشی بود در راستای اثبات اصلی به نام حق تفریح و فراغت در کنار نگریستن به دلواپسیهای اقتصادی و عرفی و همه جور مانعی که بر سر راه استیفای چنین حقی بر قرار است. هنوز میشود این مسیر را تداوم بخشید و پیمایش ها و پژوهشهای علمی و دقیق در این زمینه انجام داد و رسالت نهادهای عمده فرهنگی از وزارت ارشاد - که برای وزیر پیشین و پسینش آرزوی توفیق و یافتن راه حل توازن دارم! - گرفته تا صداوسیما و سازمان تبلیغات و حوزه های علمیه و... است که هم اصل این حق را بازخوانی کنند تا «مردان سیاست» این حق را به رسمیت بشناسند و بعد بر سر استثنائاتش - چنانکه تخصیص اکثر نباشد! - مفهوماً و مصداقاً به تفاهمی اجتماعی دست یابیم که دور از رضای پروردگار هم نباشد؛ بلکه ایرانیان طفل گم شده ی شادی را بازیابند.

 

طفلی به نام شادی

دیری است گم شده است

با چشم های روشن براق

با گیسویی بلند - به بالای آرزو-

هرکس از او نشانی دارد

ما را کند خبر

این هم نشان ما:

یک سو خلیج فارس

سوی دگر خرز

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۵ ، ۱۶:۲۵
امیر مقامی

دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی
دانشکده حقوق و الهیات
گروه حقوق

اطلاعیه برگزاری جلسه دفاع پایان نامه

جلسه دفاع پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق بین الملل

با عنوان
حق تفریح و فراغت از منظر نظام بین المللی حقوق بشر

نگارنده

مریم سادات امیرشاکرمی

استاد راهنما
دکتر امیر مقامی

استاد مشاور
دکتر علیرضا آرش پور

سه شنبه 27 مهر 95 - ساعت 10
دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی- سالن شهید مطهری

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۵ ، ۱۵:۱۵
امیر مقامی

دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی
دانشکده حقوق و الهیات
گروه حقوق

اطلاعیه برگزاری جلسه دفاع پایان نامه

جلسه دفاع پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق بین الملل

با عنوان
بررسی امکان پیگیری قضایی حقوق اقتصادی,اجتماعی و فرهنگی بشر درحقوق بین الملل

نگارنده
پرتو تاجمیرریاحی

استاد راهنما
دکتر امیر مقامی

استاد مشاور
دکتر منوچهر توسلی نائینی

سه شنبه 27 مهر 95 - ساعت 8:30
دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی- سالن شهید مطهری

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۵ ، ۱۵:۱۲
امیر مقامی

اوایل دهه 90 میلادی، گرایش جوانان و نوجوانان آن زمان به فوتبال گل کوچک به سمت و سوی مسابقات سالنی هدایت شد. آن زمان، جام رمضان مهمترین مهمانی شوق برانگیز شبانه در ماه مبارک رمضان بود که یک ماه، دوستداران فوتبال را دور هم جمع میکرد؛ همان مسابقاتی که علی کریمی را بعدها به تیم ملی فوتبال و بایرن مونیخ رساند.
سال 1992 برای اولین بار تیمی متشکل از جمعی از سالنی بازها و فوتبالیستهای نامدار آن زمان با مربیگری محمد مایلی کهن تشکیل شد و در جام جهانی شرکت کرد. در غیاب اطلاع رسانی های امروزی، کسب خبر از نتایج تیم بسیار مشکل بود و گهگاهی لابلای گزارشهای رادیو و روزنامه ها میشد خبری پیدا کرد از روند رو به رشد تیمی که به نیمه نهایی رسید. آن مسابقه احتمالا غیر از مسابقات کشتی، اولین رویارویی مهم ورزشی ایران و آمریکا پس از انقلاب بود اما به علت سکوت خبری، هیاهو و هیجان زیادی در عامه ایجاد نکرد، به جز عشق فوتبالها. آن مسابقه را باختیم و در رده بندی هم مغلوب اسپانیا شدیم و نهایتا عنوان چهارم، تجربه شیرین و دل انگیزی بود برای تیمی که یک بار اسپانیا را برده بود و همینطور ایتالیا و دیگران را. طی همه 24 سال بعد از آن، ایران قدرت اول فوتسال آسیا بود اما من و همه هواداران تیم ملی در حسرت یک مقام جهانی قابل اعتنا ماندیم. حتی جادوی محمدرضا حیدریان و وحید شمسایی هم افاقه نمیکرد. امسال، برخلاف سیاق پیشین، روش بازی تیم سرعتی تر بود و کمتر مهارتهای دریبل زنی به نمایش گذاشته شد. نتیجه هم در خور بود: مقام سوم. بالاخره و بعد از 24 سال تلاش، توانستیم یک پله بالاتر برویم. این برای دوستداران فوتبال که هیچ وقت تیم ملی فوتبال را - ولو در روزهای پر زرق و برق دو دهه اخیر - در سطح بالای جهانی ندیده اند، امیدآفرین است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۵ ، ۱۰:۲۱
امیر مقامی

غدیر را نباید به یک جدال سیاسی یا حتی اعتقادی فروکاست که صرفا به تفکیک پیروان رسول گرامی اسلام (ص) می انجامد و نهایتا ثمراتی درباب مشروعیت حکومت اسلامی دارد. غدیر را باید با رویکرد فلسفه سیاسی اسلام تحلیل کرد، نه فقط در زمینه خودش بلکه با پیامدها و خوانشهای معتبر علی (ع) درباره رسالت حکومتش. از این رو غدیر را باید با تفسیر علی از وظیفه و کارکرد حکومت اسلامی همراه کرد و در این صورت، عیدغدیر عید عدالت و آرمانگرایی است، آن هم نه یک عدالت توزیعی یا معاوضی صرف، بلکه عدالتی که به قدر حاجت هم فردگرایانه است برای تحقق حق الناس و هم جامعه گرایانه برای کاستن از اندوه فقر و شکاف طبقاتی. از همین زاویه شاید بهتر بتوان مفهوم تکمیل دین و تحقق رسالت را درک کرد. اطاله کلام باشد برای وقتی دیگر! حالا بار دیگر. متن بالا را از  نهج البلاغه بخوانیم.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۱۴
امیر مقامی

27 شهریور، روز شعر و ادب پارسی است. البته ادبیات را نمیتوان به شعر فروکاست اما معمولاً شعر، جلوه برجسته ادبیات است. چه بسیار ادیبان فقیه و حقوقدان، از سعدی تا حمید مصدق، که آثارشان روشنی بخش وجود خوانندگان فارسی زبان است و در این میان، بعضی از زبان شعر برای بیان مضامین عدالت طلبانه و انسانی نیز بهره برده اند. این بار قطعه ای از رودکی، نخستین شاعر بزرگ پارسی تقدیم میکنم به علاقمندان ادبیات. رودکی در این قطعه از تسلسل خشونت و البته زنهار به حاکمان تیغ به دست سخن می گوید. برای خودش، سیاست نامه ای حقوق بشری است این دو بیت:

چون تیغ به دست آری مردم نتوان کشت
نزدیک خداوند، بدی نیست فرامشت

گفتا که که کشتی تا کشته شدی زار
تا باز که او را بکشد آن که تو را کشت

کانال تلگرام:

http://telegram.me/dramirmaghami

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۴۵
امیر مقامی

دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی

دانشکده علوم انسانی

گروه حقوق

 

اطلاعیه برگزاری جلسه دفاع پایان­ نامه

 

جلسه دفاع رساله کارشناسی ارشد حقوق بین الملل

 

با عنوان

حقوق و تعهدات کشور متصرف اموال فرهنگی در حقوق بین الملل

 

نگارنده

سیاوش رستمی فرد

استاد راهنما

دکتر امیر مقامی

استاد مشاور

دکتر علیرضا آرش پور

 

دوشنبه 29 شهریور ۱۳۹۵ ساعت 10

سپاهانشهر، دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی، سالن شهید مطهری

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۳۷
امیر مقامی

دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی
دانشکده حقوق و الهیات
گروه حقوق

اطلاعیه برگزاری جلسه دفاع پایان نامه

جلسه دفاع پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق بین الملل

با عنوان
حق بر مدارا و ترویج آن با تاکید بر تجربه ی اتحادیه اروپا 

نگارنده
میثم خسروی

استاد راهنما
دکترامیر مقامی

استاد مشاور
دکترعلیرضا آرش پور

چهارشنبه 31 شهریور95 - ساعت 16
دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی- سالن شهید مطهری

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۰۳
امیر مقامی

دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی

دانشکده حقوق و الهیات

گروه حقوق

 

اطلاعیه برگزاری جلسه دفاع پایان­نامه

 

جلسه دفاع رساله کارشناسی ارشد حقوق بین الملل

 

با عنوان

حق بر حریم خصوصی در زندگی خانوادگی از دیدگاه حقوق بشر

نگارنده

نادیا عطاران

 

استاد راهنما

دکتر امیر مقامی

 

استاد مشاور

دکتر منوچهر توسلی

 

 

پنجشنبه 25 شهریور 95 - ساعت 9

 

 

سپاهانشهر، دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۵۸
امیر مقامی

دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی

دانشکده حقوق و الهیات

گروه حقوق

 

اطلاعیه برگزاری جلسه دفاع پایان­نامه

 

جلسه دفاع رساله کارشناسی ارشد حقوق بین الملل

 

با عنوان

نهادهای ملی حقوق بشر با تأکید بر وضعیت افغانستان، هند و کره جنوبی

نگارنده

سمیه ولیخان

 

استاد راهنما

دکتر امیر مقامی

 

استاد مشاور

دکتر منوچهر توسلی

 

 

شنبه 25 شهریور 95 - ساعت 14

 

 

سپاهانشهر، دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۵۰
امیر مقامی

دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی

دانشکده حقوق و الهیات

گروه حقوق

 

اطلاعیه برگزاری جلسه دفاع پایان­نامه

 

جلسه دفاع رساله کارشناسی ارشد حقوق بین الملل

 

با عنوان

بررسی رویکرد حقوق بشری آثار برگزیده آکادمی آمپس (2015-2001)

نگارنده

سمانه علی آبادی

 

استاد راهنما

دکتر امیر مقامی

 

استاد مشاور

آقای حمید صادقیان

 

 

یکشنبه 28 شهریور - ساعت 15

 

 

سپاهانشهر، دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۴۷
امیر مقامی

دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی

دانشکده حقوق و الهیات

 

گروه حقوق

 

اطلاعیه برگزاری جلسه دفاع پایان­نامه

 

جلسه دفاع رساله کارشناسی ارشد حقوق بین الملل

 

با عنوان

رویکرد لیبرال به حقوق کارگران مهاجرو خانواده هایشان از منظر حقوق بین الملل و ایران

نگارنده

آناهیتا حلوانی

 

استاد راهنما

دکتر امیر مقامی

 

استاد مشاور

دکتر علیرضا آرش پور

 

یکشنبه 28 شهریور 95 - ساعت 14

سپاهانشهر، دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی

سالن شهید مطهری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۴۴
امیر مقامی

«حکومت قانون» مفهومی است که اغلب مورد استناد و استفاده آزادیخواهان و طرفداران حقوق انسانی در برابر حکومتهای خودکامه قرار می­گیرد؛ اما از همین لفظ، فقط شکل و واژگانش و نه مفهوم و روحش، گاهی مورد استناد حاکمان مستبد نیز می­تواند باشد. سلب تابعیت شیخ احمد عیسی قاسم، رهبر سیاسی و مذهبی مردم بحرین توسط رژیم آل­خلیفه را جز با اشارات فوق نمی­توان توصیف کرد.

حقوق بین­الملل معاصر، تابعیت داشتن را به عنوان یک حق بشری برمیشمارد، در ردیف دیگر حقوق از جمله حق حیات، آزادیهای مدنی و سیاسی و... . اعلامیه جهانی حقوق بشر و جمله اسناد حقوقی بین­المللی مرتبط با تابعیت، دولتها را از سلب تابعیت خودسرانه منع کرده­اند. بدیهی است که سلب تابعیت جز از طریق ابزارهای رسمی قدرت، میسر نیست. یعنی نمی­توان تصور کرد که شهروندی فاقد قدرت و جایگاه سیاسی معین نسبت به سلب تابعیت شهروندی دیگر اقدام کند؛ بلکه چنین اقدامی قطعاً توسط نهادهای رسمی قدرت نظیر وزرا یا سران کشور انجام خواهد شد. در حقیقت، اگر حقوق بین­الملل نتوانسته است عطش دولتها برای حفظ اقتدار خود را کاملاً فروبنشاند، اما توازنی میان رویکرد حق­محور و حاکمیت­محور ایجاد کرده است که بر اساس آن، در مسأله تابعیت، اگرچه یک حق بنیادین بشری به رسمیت شناخته شده است اما سلب آن با مجوزهای قانونی مطابق تعهدات حقوقی بین­المللی یک دولت میسّر خواهد بود. در این میان، دولتهایی نظیر ایران، اساساً امکان سلب تابعیت را از قوانین خود حذف کرده­اند.

با توضیح فوق، سلب تابعیتی که بدون رعایت تشریفات قانونی مندرج در قوانین داخلی یا تعهدات بین­المللی صورت گیرد و نیز در صورتی که سلب تابعیت بدون امکان دفاع یا تجدیدنظرخواهی اشخاص محقق شود، خودسرانه تلقی خواهد شد.

واقعیت این است که قانون اساسی و قانون تابعیت بحرین، شرایط نسبتاً معینی را برای سلب تابعیت شهروندان بحرینی مشخص کرده­اند؛ اما برای تضمین یک روند منصفانه و عادلانه برای اطمینان از قانونی و غیرخودسرانه بودن سلب تابعیت، هیچ فرایندی را پیش­بینی نکرده است. در مقابل، گویی مقنن بحرینی در هراس است که مبادا حق حاکمیت تضییع شود! از این رو در ماده 11 مکرر الحاقی به قانون تابعیت، مقرر شده است که بازگشت تابعیت اشخاص سلب تابعیت شده، تنها با حکم قضایی میسر است و چنین حکمی برای وزارت کشور الزام­آور نیست مگر آن که دادرسی به درخواست وزارت کشور آغاز شده باشد! بله! جای تعجب نیست که در حکومتهای استبدادی، حقی برای شهروندان متصور نیست بلکه مزایا، الطافی است که حکومت به شهروندان روا داشته است و در هر زمان میتواند با هر مستمسکی از ایشان دریغ کند. این همان استفاده ناروا از شکل «حکومت قانون» است. در حقیقت، قانون برای حکومتهای استبدادی، تنها ابزاری برای پیشبرد اهداف شخصی هیئت حاکمه است.

مجموعه تعهدات دولت بحرین در خصوص تابعیت عبارتست از حقوق بین­الملل عرفی شامل مفاد ماده 15 اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون­های 1930 لاهه در خصوص تعارض قوانین تابعیت و 1961 کاهش بی­تابعیتی و پیش­نویس کنوانسیون راجع به تابعیت در خصوص جانشینی دولتها (1999) که بر حق تابعیت، منع بی­تابعیت شدن افراد، منع سلب تابعیت خودسرانه و ضرورت روند قانونی تحت حکومت قانون تصریح دارد و در اسناد متعدد دیگر تکرار شده است و همچنین ماده 29 منشور عربی حقوق بشر که دولت بحرین، از سال 2006عضو آن است.

برابر بند یک ماده 29 منشور عربی، «هر شخصی حق تابعیت دارد. هیچ کس نباید به صورت خودسرانه یا غیرقانونی از تابعیتش محروم شود.» این ماده علاوه بر قید خودسرانه، واجد قید «غیرقانونی» نیز هست. با این حال، هر گونه سلب تابعیت که مغایر قوانین داخلی یا بین­المللی باشد، خودبخود خودسرانه نیز تلقی می­شود. به عبارت دیگر، خودسرانه بودن، که شامل مواردی ازقبیل عدم رعایت استانداردهای دادرسی عادلانه نیز هست، مفهومی اعم از غیرقانونی بودن تصمیم به سلب تابعیت است. مواردی همچون صلاحدید مطلق وزارت کشور – که عملاً تحت تأثیر پادشاه عمل می­کند – از دیگر زمینه­هایی است که منجر به روندی غیرعادلانه و خودسرانه در سلب تابعیت شهروندان بحرینی می­شود.

از سوی دیگر، اتهامات منتسب به عیسی احمد قاسم در دادگاه­های مستقل اثبات نشده و برابر گزارش­ نهادهای مستقل حقوق بشر همچون عفو بین­الملل و دیده­بان حقوق بشر، مصادیق سلب تابعیت و دادرسی­ها در این کشور در خصوص رهبران سیاسی و مذهبی، برخلاف موازین بین­المللی و دادرسی عادلانه بوده است یا توجیهات سلب تابعیت در خصوص آنها به طور عینی مشخص نشده است.

لذا در مورد موضوع سلب تابعیت شیخ عیسی قاسم، به نظر میرسد اولاً مبانی حقوقی داخلی پوششی برای اعمال تبعیض بر اساس نظرات سیاسی ایشان بوده است، ثانیاً نه تنها فرایند منصفانه­ای نسبت به ایشان رعایت نشده است، بلکه اساساً این فرایند در حقوق بحرین پیش­بینی نشده است و با توجه به رویکرد دیوان بین­المللی دادگستری در قضیه دیالو مبنی بر ضرورت تبعیت قوانین داخلی و رویه اجرایی آنها از تعهدات بین­المللی دولت، میتوان گفت قانون داخلی اجراشده در این قضیه نیز از نظر حقوق بین­الملل وجاهت نداشته است.

 

» همین یادداشت در دیپلماسی ایرانی

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۵۵
امیر مقامی

این یادداشت در تاریخ 30 اردیبهشت 85 در روزنامه اعتماد ملی منتشر شده و اکنون که بار دیگر پیشنهاد واگذاری نظارت انتخابات شورای شهر به شورای نگهبان مطرح است، باز نشر آن جهت مطالعه و نقد بی فایده نیست.

 

 

 

«تفسیر قانون اساسی یک گل زرّین نیست که تنها بر سینه شورای نگهبان زده شده باشد. هر کس مامور اجرای قانون است حق تفسیر دارد. شورای نگهبان هم به مناسبت وظیفه اش حق تفسیر قانون (اساسی) را پیدا کرده است.» این بخشی از گفته های حقوقدان برجسته کشور، جناب دکتر کاتوزیان در همایش «حاکمیت قانون اساسی، راهکارها و موانع» است. (ایران، 24 آذر 83، ص 2) مراجع مختلفی بنا بر وظایف قانونی خود عملا دست به تفسیر قانون اساسی میزنند و طبق آن تفسیر نیز عمل میکنند. رییس جمهوری، مجلس، قضات دادگستری (از دادگاههای بدوی تا دیوان عالی و ریاست قوه قضاییه)، مجمع تشخیص مصلحت و... همگی عملا بارها با مصوبات و آراء و احکام خود قانون اساسی را نیز تفسیر کرده اند. اما آنچه به عنوان «تفسیر رسمی» و «لازم الاجرا و لازم الاتباع» است؛ تفسیری است که 12 عضو شورای نگهبان طبق اصل 96 قانون اساسی ارائه میدهند. تا زمانی که شورا تفسیر رسمی ارائه نداده است؛ همه این مراجع تفاسیر خود را ملاک قرار داده و عمل می نمایند. تفاسیر شورای نگهبان از قانون اساسی معمولا یا در پی سوالات و استفسارات انجام میشود یا پس از بررسی یک مصوبه مجلس، شورا به دلیل تفسیری که از اصلی از قانون اساسی ارائه میکند ممکن است مصوبه را مغایر قانون اساسی بشناسد. در این وضع، مصوبه مجلس عملا به یک استفساریه تبدیل میشود.

معمولا در جهت تفسیر قوانین (اعم از قانون اساسی و قوانین عادی) غیر از مرجع رسمی تفسیر، تفسیر قضایی در دادگاهها و تفاسیر شخصی نیز وجود دارد. در مورد قوانین عادی، مجلس شورای اسلامی مرجع تفسیر قوانین است و قضات دادگاهها نیز طبق اصل 73 قانون اساسی میتوانند در راستای انجام وظایف خود (تمییز حق) قوانین را تفسیر نمایند که این روند میتواند نهایتا منجر به صدور رای وحدت رویه در دیوان عالی کشور گردد و به نوعی تفسیر رسمی قضایی از قانون ایجاد شود اما این تفسیر تا جایی معتبر است که مغایر قانون نباشد یا مجلس، تفسیر دیگری از آن ارائه نکند. معمولا حقوقدانان نیز هر یک میتوانند برای خود تفسیر خاصی از قانون اساسی یا قانون عادی داشته باشند که البته این «تفسیر شخصی» است و برای هیچ کس لازم الاتباع نیست و به همین دلیل ایرادی ندارد که مغایر تفسیر رسمی باشد.

از این مقدمه نسبتا طولانی که بگذریم به موضوع اصلی می رسیم! این روزها موضوع واگذاری نظارت بر انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا به شورای نگهبان مطرح شده است. سخنگوی شورای نگهبان درباره این موضوع فعلا سکوت کرده و هیچ سابقه ای نیز در اسناد و سوابق شورای نگهبان وجود ندارد که مشخص کند آیا شورای نگهبان طبق قانون اساسی میتواند چنین وظیفه ای را نیز برعهده گیرد یا نه؟ پس تا اینجا هیچ «تفسیر رسمی» از اصل 99 قانون اساسی وجود ندارد و ما در پی آن هستیم که «تفسیر شخصی» خود را – جدا از هیاهوی سیاسی – از این اصل ارائه کنیم بلکه در تصمیم گیری آن شورا مورد توجه قرار گیرد. این اصل «نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آرای عمومی [دموکراسی مستقیم اصل 59] و همه پرسی [اصلاح قانون اساسی]» را برعهده شورای نگهبان قرار داده است. از میان شش نوع مراجعه به آرای عمومی، پنج مورد فوق صراحتا ذکر شده است و قانونگذار در مقام بیان از واگذاری نظارت بر ششمین رای گیری یعنی انتخابات شوراها (اعم از شورای شهر و سایر شوراهای فصل هفتم قانون اساسی) به شورای نگهبان امتناع نموده است.

از سوی دیگر مقدمه قانون اساسی، صراحتا این قانون را «به عنوان بیانگر نهادها و مناسبات سیاسی» جامعه نامیده است که باید «هرگونه استبداد» و «انحصار» را نفی نماید و زمینه مشارکت مردم در نهادها و بنیادهای سیاسی را فراهم نماید. به جاست که به این نکته بیشتر دقت کنیم که چرا تنها انتخابات شوراهاست که در اصل 99 ذکر نشده است؟! در این مورد به گمان ما باید به هدف شوراها به عنوان پارلمانهای محلی و غیرسیاسی رجوع کنیم.

قانون اساسی صراحتا با توجه به ساختار شورای نگهبان دو جایگاه و وظیفه کاملا مشخص برای آن در نظر گرفته است؛ یکی انطباق قوانین کشور با موازین اسلامی و قانون اساسی (اصول 4 و 96) و دیگری نظارت بر پنج نوع مراجعه به آرای عمومی که «یک به یک» در اصل 99 نام برده شده است. اگر بنا بود وظایفی بیش از این برای این شورا تعیین شود قطعا باید ساختار و امکاناتی گسترده تر نیز در قانون اساسی برای آن تدبیر میشد و مثلا تعداد اعضای آن – که مسوولیت نهایی تصمیمات شورا با ایشان است – بیش از 12 نفر یا نامحدود (مثل مجمع تشخیص مصلحت) تعیین میشد. وظیفه بسیاری از نهادهای نام برده شده در قانون اساسی، در همین قانون دقیقا مشخص شده و جزییات آن به قوانین عادی واگذار شده است؛ اما جایی که مسوولیتی در قانون اساسی تعیین شده است بنا نیست مسوولیتها و اختیارات به وسیله یک قانون عادی توسعه یابد. درحالیکه به عنوان مثال در مورد دیوان عالی کشور می بینیم که اصل 161 «انجام مسئولیتهایی که طبق قانون به آن محول میشود» را نیز از وظایف دیوان عالی کشور دانسته است و اجازه داده مسئولیتهایی (به گمانم در راستای اهداف نظام قضایی مصرح در اصل 156) برعهده دیوان عالی کشور قرار گیرد؛ اما در مورد شورای نگهبان چنین نص و مجوزی در قانون اساسی پیش بینی نشده است.

پس چه مستمسکی برای طراحان واگذاری این امر به شورای نگهبان وجود دارد؟ مستند ایشان این است که اصل یکصدم، «نحوه انتخاب و نظارت شوراها» را به قانون عادی محول کرده است که مجلس تصویب میکند. تردید جدی نگارنده این است که در اینجا منظور از «نظارت شوراها»، «نظارت بر عملکرد شوراها»ست و نه «نظارت بر انتخابات شوراها»؛ مخصوصا که بلافاصله از «سلسله مراتب» شوراها سخن به میان آورده است: «... نحوه انتخاب و نظارت شوراهای مذکور و سلسله مراتب آنها را ... قانون معین میکند» و ظاهرا این «نظارت» اخیر همان است که در مواد 79 تا 82 قانون شوراها (1375) آمده است.

نتیجه آن که آنچه از مجموع قانون اساسی به دست می آید؛ ظاهر آن است که توسعه وظایف و مسئولیتهای نهادهای مشخص شده در قانون اساسی به بیش از آنچه در این قانون ذکر شده است؛ مجاز نیست و نمیتوان وظیفه نظارت بر انتخابات شوراها را به شورای نگهبان واگذار نمود. آنچه گفته شد، تفسیری شخصی بود و ما نیز در انتظاریم تا تفسیر رسمی شورای نگهبان و مستندات آن را بررسی نماییم.

 

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۵۱
امیر مقامی

گیرنده:آقایان و خانمها، اعضای محترم هیئت علمی و مدعو گروه حقوق و فقه و حقوق

موضوع:ارتقا کیفیت پایان نامه ها

با سلام

همانگونه که مستحضرید طی یک سال گذشته با همکاری صمیمانه یکدیگر توانستیم چارچوبهایی برای بهبود و ارتقاء کیفی پایان­نامه های کارشناسی ارشد فراهم کنیم. تنظیم و تدوین این استانداردها موضوع اصلی اغلب جلسات شورای دانشکده، کمیته­های تخصصی و شورای پژوهشی و تحصیلات تکمیلی دانشکده بود که با همت شما و با در نظر گرفتن زبان علمی و تخصصی مورد اجماع قرار گرفت. در حقیقت، موضوعی نبود که بدون اختلاف سلیقه آغاز شود و با اجماع حداکثری به پایان نرسد. به عنوان مدیر کنونی گروه بابت زحمات و مشارکت شما، همچنین از ریاست محترم دانشکده و مدیر محترم پیشین گروه تشکر میکنم. چنانکه به خاطر دارید، این تلاشها منجر به تدوین سیاست­نامه­ای مدون در خصوص موضوعات پایان­نامه­های کارشناسی ارشد، تعیین سقف پذیرش پایان­نامه برای استادان (به ترتیب شامل استادان تمام وقت، دائم، مدعو و خارجی)، نظارت بر اجرای این برنامه­ها و در نهایت اصلاح نسخه جدید شیوه­نامه تدوین پایان­نامه­ها بوده است. اگرچه اولاً در برخی موارد، نهادهای خارج از دانشکده که قاعدتا مطابق آیین­نامه­ جامع مدیریت دانشگاه­ها و آیین­نامه کارشناسی ارشد، باید نقش ارشادی و نظارتی داشته باشند؛ ممکن است این تلاشها را نادیده بگیرند و ثانیاً رسیدن به هدف نهایی یعنی ارتقاء کیفیت پایان­نامه­ها و در نتیجه ایجاد ارزش افزوده برای نظام آموزش عالی کشور و تلاش برای تمرین یافتن راه­حل مسائل کشور و نهایتاً ارائه پیشنهادهایی به این منظور، نیازمند عزم جدی همه ما برای اجرا و نظارت بر اجرای تصمیمات پیشین است. در واقع، همانگونه که قبلاً در جلسات مورد تأیید همه اعضای دانشکده بوده است: نیل به اهداف فوق، بیش از هر چیز متکی به تعهّد ماست.

اینک در پایان سال تحصیلی جاری، ضمن عرض تبریک و خداقوت بابت زحمات شما، به عنوان یکی از مهمترین گامها در راستای بهبود کیفیت پایان­نامه­ها و افزایش اعتبار دانشکده در میان سایر دانشکده­های حقوق در دانشگاه­های کشور که منجر به دیدگاه مثبت دانشگاه­های جامع و بزرگ کشور به این مجموعه غیردولتی خواهد شد از شما تقاضا دارم موضوعی را که پیش از این نیز بر آن صحه گذاشته­ایم با جدیت دنبال کنید و آن عبارتست از درنظرگرفتن نمره واقعی برای پایان­نامه­های کارشناسی ارشد. اگرچه این مهم تاکنون نیز در حد بالایی مراعات شده است؛ اما برخی ملاحظات اخلاقی و به ویژه در نظر داشتن این نکته که دانشگاه ما هنوز نتوانسته است امکانات پژوهشی درخوری برای دانشجویان فراهم کند گاهی منجر به ارائه نمرات غیرواقعی شده است. این وضع، آسیبهایی جدی برای اعتبار دانشکده و گروه و از همه مهتر بی­عدالتی در حق دانشجویان کوشاتر و قوی­تر را در پی خواهد داشت که «لیس للانسان الّا ما سعی». اینک مجال گفتگو درباره آن آسیبها نیست. تقاضای کنونی بنده آنچنانکه در گفتگو با شما بزرگواران به تأیید و ابرام شما نیز رسیده، ناظر بر آن است که این ملاحظات اخلاقی، سهم کمتری در تعیین نمره آثاری که به عنوان پایان­نامه ارائه میشوند داشته باشد تا اعتبار دانشکده، دانشجویان، دانشگاه و استادان محترم راهنما و مشاور محفوظ بماند.

از توجه شما سپاسگزارم.

امیر مقامی

26/4/1395 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۵ ، ۱۰:۳۴
امیر مقامی

 

سالها پیش در شهر کوچکی زندگی میکردیم که هنوز آثار دانشگاه آزاد، جهانی شدن و اینترنت عیان نشده و سبب دوری مردم از هم نشده بود؛ طوری که اغلب مردم یکدیگر را ولو با مشخصات شغلی پدر (!) چون پسر فلان بقال و خیاط و... میشناختند. به همین دلیل بود که بخصوص اغلب پیرمردها یکی از شغلهایشان مرور آگهی های فوت و مجلس ترحیم روی دیوارها بود. آنها آگهی ها را میخواندند تا ببینند کدام دوست و آشنا و فامیل عزادار شده و برای تعزیت گویی، گذران وقت و البته نوشیدن چای و یادآوری مرگ و مرگ اندیشی، سری به فلان مسجد و حسینیه بزنند. خانواده عزادار هم شدیدا به این رسم وفادار بودند که حتما یک آگهی ترحیم در جایی که هر کدام از اقوام و بستگان ساکن هستند، الصاق کنند تا حتما مطلع بشوند و...

راستش این روزها گویی همه ما شبیه این مردمان شده ایم. چند سال است اینطوری شده ایم. دقیقا نمیدانم از کی؛ اما حالا به انگیزه های تشییع و ترحیممان، سلفی و خودنمایی هم اضافه شده؛ بلکه حتما تسلیت میگوییم که بگوییم: بله! بنده هم آن مرحوم را میشناختم. اینستاگرام و کانالها و گروه های تلگراممان شده آگهی نامه تسلیت روزنامه اطلاعات. اینستاگرام مدیران و مقامات ارشد کشور را ببینید؛ تسلیت فقدان فلان عالم ربانی، آن هنرمند برجسته، آن ورزشکار قهرمان، آن یکی و آن دیگری. به همین ترتیب، بقیه ما یک روز عکس پروفایل ناصر حجازی، یک روز مرتضی پاشایی یا حتی ناصر کاتوزیان، هادی نوروزی، مهرداد اولادی، عباس کیارستمی، مهدیه الهی قمشه ای و... . یا اصلا فلان عضو یا وابسته خانواده فلان شخصیت سیاسی محترم که به دیار باقی میشتابد هم، اوضاع همین است. اصلا آبی و قرمز، هنری و ورزشی، دانشگاهی، سیاسی و مذهبی؛ فرقی ندارد. واقعا خدا را شکر که یکی از آخریها که «خبر مرگش»، سبب تسلیت گویی نمایشی نشد: م. ر! و دست آخر به استقبال مرگ عزیزان دیگری میرویم و گویی انتظار آگهی ترحیم دیگری را داریم برای تعزیت، گذران وقت، نوشیدن چای، مرگ اندیشی و البته سلفی! اینها همه استمرار یک «جنبش نمایش خیابانی» است که به وقت دیگری باید درباره اش سخن گفت یا فقط خودنمایی است یا واقعا این رفتگان از دست، همه اینقدر در دوران حیات نیز عزیز بوده اند؟

حقیقت آن است که فقدان بعضی آدمها، گویی خلایی در زیست بشریت ایجاد میکند؛ بعضی ها نبودشان سنگین است اما حتما همه ما نسبت به همه درگذشتگان چنین حسی نداریم . حالا من دو سؤال اساسی دارم: یکی این که واقعا باید برای این همه عزا، حتما پیام تسلیت صادر کنیم و واکنشهای پرسوزوگداز نشان بدهیم؟ واقعا این همه عزیز از دست رفته، همگی اولویتهای زندگی همه اعضای جامعه ما هستند؟ البته درست است: نبود بعضی از آنها بی شک ضربه ای شدید به دنیای انسانی است و ولو لحظه ای غمی سنگین پدید می آورد که جز با پیوستن به جمع سوگواران نمیتوان از آن غم کاست. و سؤال دوم که... بگذریم!

 

بیا تا قدر یک دیگر بدانیم

که تا ناگه ز یک دیگر نمانیم

چو مؤمن آینه مؤمن یقین شد

چرا با آینه ما روگرانیم

کریمان جان فدای دوست کردند

سگی بگذار ما هم مردمانیم

فسون قل اعوذ و قل هو الله

چرا در عشق همدیگر نخوانیم

غرض‌ها تیره دارد دوستی را

غرض‌ها را چرا از دل نرانیم

گهی خوشدل شوی از من که میرم

چرا مرده پرست و خصم جانیم

چو بعد از مرگ خواهی آشتی کرد

همه عمر از غمت در امتحانیم

کنون پندار مردم آشتی کن

که در تسلیم ما چون مردگانیم

چو بر گورم بخواهی بوسه دادن

رخم را بوسه ده کاکنون همانیم

خمش کن مرده وار ای دل ازیرا

به هستی متهم ما زین زبانیم

 (مولانا)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۵ ، ۱۱:۱۱
امیر مقامی