در رگ تاک

یادداشت ها و آثار امیر مقامی

در رگ تاک

یادداشت ها و آثار امیر مقامی

در رگ تاک

با قرآن

* یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی‏ فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ
اى داوود ما تو را در زمین خلیفه [و جانشین] گردانیدیم پس میان مردم به حق داورى کن و زنهار از هوس پیروى مکن که تو را از راه خدا به در کند در حقیقت کسانى که از راه خدا به در مى‏روند به [سزاى] آنکه روز حساب را فراموش کرده‏اند عذابى سخت‏خواهند داشت

ص / 26

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

ترامپ و آیندة نظم بین المللی

يكشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۴۰ ق.ظ

 

سرمقاله روزنامه نسل فردا - 24 آبان 1395

این که چه کسی رئیس جمهور آمریکا باشد، برای تمام دنیا اهمیت دارد. این اهمیت ناشی از شوی رسانه­ای یا حتی صرف جایگاه آمریکا در مناسبات بین­المللی بعد از جنگ جهانی دوم نیست؛ بلکه بیشتر به سبب نقش تاریخی رؤسای جمهور آمریکا در راهبری یکی از قدرتهای بین­المللی و - از آن مهمتر – قدرت گفتمان­سازی رئیس جمهور آمریکا در روابط بین­المللی است. مرور تاریخ نشان میدهد که ایفای نقش مثبت یا منفی رؤسای جمهور آمریکا در پیشروی مطالبات انسانی در سطح بین­المللی چگونه تأثیرگذار بوده است؛ از وام­گیری ایدآل کانتی صلح پایدار در تأسیس «جامعه ملل» تا متحدسازی کشورهای پیروز جنگ در تأسیس ملل متحد. نقش ویژه رئیس جمهور آمریکا به عنوان میزبان «ملل متحد» حتی در دوران جنگ سرد نیز ادامه یافت.

اگرچه تبلیغات ترامپ بر مسائل داخلی آمریکا متمرکز بود، آنچه اینک برای جهان اهمیت دارد این است که نظم بین­المللی در دوران ترامپ چه روندی را تجربه خواهد کرد؟ تصویر هولناکی که رسانه­ها از دنیای با ترامپ ساخته­اند این است: آمریکا به دوران بی­ثباتی، تصمیمات عجولانه و نهایتاً انزوایی احتمالاً شدیدتر از دوران بوش پیش خواهد رفت. اما آیا چنین خواهد بود؟ آیا ترامپ، نماد آخرالزمان است که نظم بین­المللی را به چالش خواهد کشید؟ آیا رژیمهای تجاری و حقوق بشری بین­المللی تضعیف خواهند شد و دستاوردهای «جامعه بین­المللی به مثابه یک کل» از دست خواهد رفت؟

پیش­بینی آینده دشوار است و حتی نمی­توان به این تصویر رسانه­ای اعتماد کرد، به دو دلیل بسیار ساده: اولاً ترامپ رئیس جمهور احتمالاً با ترامپ نامزد ریاست جمهوری متفاوت خواهد بود و خواه­ناخواه در مسیر نوعی از تربیت سیاسی – دیپلماتیک آمریکایی قرار خواهد گرفت یعنی رؤسای جمهور آمریکا نه در میتینگهای انتخاباتی بلکه در جریان وقایع و به تعبیردقیقتر در کاخ سفید، معنا می­یابند. در عین حال، شخصیت و نقش وزیر امور خارجه او در این میان بسیار تأثیرگذار خواهد بود. یک وزیر خارجه باسابقه میتواند این اطمینان را ایجاد کند که خطر جدی در راه نیست! البته خبرها حکایت از بازگشت نومحافظه­کاران دارد. این تیپ دیپلماتهای آمریکایی از گینگریچ تا بولتون، محبوبیت چندانی برای تعامل با اروپا ندارند. نشانه این تمایز دو شخصیتی ترامپ را میتوان در نطق پیروزی او دید. ثانیاً رؤسای جمهور آمریکا ممکن است شعارهایی بدهند یا ادبیاتی را مطرح کنند اما بقای آنها مستلزم همزیستی با ساختار سیاسی است. به علاوه، غرق شدن در روزمرگی سیاسی و مواجهه با واقعیتها و تحولات احتمالاً پیش­بینی نشده، ممکن است روند دیگری را رقم بزند. برای مثال، بوش پسر هم با شعارها و برنامه­های معطوف به سیاست داخلی و اقتصاد روی کار آمد اما تحت تأثیر جریان القاعده، همه عملکرد او با سیاست خارجی­اش سنجیده میشود. ممکن است بتوان تصوّر کرد که رویکرد غیرایدئولوژیک و به­ظاهر واقعگرایانه ترامپ در دوران تبلیغات، همان چیزی باشد که او در عمل نشان خواهد داد که در این صورت نیز طبع اقتصادی او، ورای بلندپروازی­هایش نسبتاً محافظه­کارانه در چارچوب قواعد موجود عمل خواهد کرد.

با وجود تمام این دلداریها، ممکن است حقیقت عملکرد ترامپ همانی باشد که رسانه­ها و خودش ساخته­اند: مردی که ممکن است به اشخاص کنار رینگ بوکس هم حمله کند! در اینصورت آیا نظم بین­المللی از او متأثر خواهد شد؟ پاسخ، مطمئناً منفی است. یک ترامپ تنها که هیچ حامی مقتدری در اروپا نداشته باشد، اقتدار غرب را تضعیف و آن را به گونه «دوپاره» دوران بوش برمیگرداند؛ ونهایتاً همچون دوران کابوس­وار بوش، نظام بین­المللی کارآمدتر و انسانی­تری برخواهد آمد که کمتر از آمریکا تبعیت خواهد کرد. اثبات این ادعا نیازمند مرور تحولات عملکرد ملل متحد و شورای امنیت طی یک دهه گذشته است؛ درست از همان روزی که بوش نتوانست مجوز حمله به عراق را از شورای امنیت بگیرد. نیز اصولاً و جز در موارد «حاد» (حادتر از عراق) قادر به کسب مجوزهای مشابه نخواهد بود و هر اقدام آمریکا، یک عمل یکجانبه خودسرانه و فاقد حمایت و مشروعیت بین­المللی تلقی خواهد شد. در نتیجه، همانگونه که چالشهای بوش، سبب تقویت رژیم حقوق بشری شورای امنیت و بقای اصل منع توسل به زور شد، این بار نیز نظم بین­المللی موقعیت خود را حفظ و تقویت خواهد کرد. فقط برای نمونه کافی است به یاد داشته باشیم که «شکل» و حتی دامنه مداخله آمریکا در لیبی با مداخله در عراق و افغانستان به کلّی متفاوت بود؛ یا آمریکای بوش در 2005 با ارجاع وضعیت سودان به دیوان کیفری بین­المللی موافقت کرد و اوباما این مسیر را در مورد لیبی ادامه داد و بدین ترتیب، نهادی که آمریکا در تضعیفش میکوشید به دست آمریکا تقویت شد. اکنون رژیم منع شکنجه تقویت شده، رابطه حقوق بشر و حقوق بشردوستانه به شکلی نسبتاً مطلوب، بازسازی شده، نقض آزادی و حریم خصوصی به بهانه امنیت همچنان با چالش سیاسی و حقوقی روبروست و البته  از دکترین جنگ پیشدستانه بوش اثری باقی نمانده، آمریکا به موافقتنامه 2015 مبارزه با تغییرات آب و هوایی پیوسته، پیچیده­ترین مذاکرات رژیم عدم اشاعه را با ایران به نتیجه رسانده و خلاصه اینکه ترامپ، بیش از آخرین جمهوریخواه سابق، برای به چالش کشیدن جهان موجود، بسیار تنهاست.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">