امید فوتسال
اوایل دهه 90 میلادی، گرایش جوانان و نوجوانان آن زمان به فوتبال گل کوچک به سمت و سوی مسابقات سالنی هدایت شد. آن زمان، جام رمضان مهمترین مهمانی شوق برانگیز شبانه در ماه مبارک رمضان بود که یک ماه، دوستداران فوتبال را دور هم جمع میکرد؛ همان مسابقاتی که علی کریمی را بعدها به تیم ملی فوتبال و بایرن مونیخ رساند.
سال 1992 برای اولین بار تیمی متشکل از جمعی از سالنی بازها و فوتبالیستهای نامدار آن زمان با مربیگری محمد مایلی کهن تشکیل شد و در جام جهانی شرکت کرد. در غیاب اطلاع رسانی های امروزی، کسب خبر از نتایج تیم بسیار مشکل بود و گهگاهی لابلای گزارشهای رادیو و روزنامه ها میشد خبری پیدا کرد از روند رو به رشد تیمی که به نیمه نهایی رسید. آن مسابقه احتمالا غیر از مسابقات کشتی، اولین رویارویی مهم ورزشی ایران و آمریکا پس از انقلاب بود اما به علت سکوت خبری، هیاهو و هیجان زیادی در عامه ایجاد نکرد، به جز عشق فوتبالها. آن مسابقه را باختیم و در رده بندی هم مغلوب اسپانیا شدیم و نهایتا عنوان چهارم، تجربه شیرین و دل انگیزی بود برای تیمی که یک بار اسپانیا را برده بود و همینطور ایتالیا و دیگران را. طی همه 24 سال بعد از آن، ایران قدرت اول فوتسال آسیا بود اما من و همه هواداران تیم ملی در حسرت یک مقام جهانی قابل اعتنا ماندیم. حتی جادوی محمدرضا حیدریان و وحید شمسایی هم افاقه نمیکرد. امسال، برخلاف سیاق پیشین، روش بازی تیم سرعتی تر بود و کمتر مهارتهای دریبل زنی به نمایش گذاشته شد. نتیجه هم در خور بود: مقام سوم. بالاخره و بعد از 24 سال تلاش، توانستیم یک پله بالاتر برویم. این برای دوستداران فوتبال که هیچ وقت تیم ملی فوتبال را - ولو در روزهای پر زرق و برق دو دهه اخیر - در سطح بالای جهانی ندیده اند، امیدآفرین است.