سالها پیش، زمانی که دانش آموز سال سوم ابتدایی بودم؛ به روال مرسوم برای سفر نوروزی
به اصفهان آمدیم. آن روزها شاید برای اولین بار بود که با دقت، اصفهان را گشتیم. آن
سفر را خوب یادم هست و هنوز عکسهای آن روزها را دارم، از جمله عکس های نشستن روی
شیر سنگی خواجو را. اندکی آنسوتر از پل خواجو، ساختمان کوچک آجری بود که با
راهنمایی پدرم، متوجه شدم مقبره فردی است به نام «پروفسور پوپ» آمریکایی و ایران
شناس. این ماجرا شاید از آن جهت که در گفتگوهای پس از عید در کلاس هم تکرار شد، به
خوبی در ذهنم باقی مانده است و این روزها که ماجرای وصیت ریچارد فرای برای دفن در
همین شهر و کنار زاینده رود، مطرح است؛ آن خاطره بار دیگر تداعی شد.
فکر میکنم اگر از زاویه حقوقی به این ماجرای اخیر نگاه کنیم و سیاست زدگی
مرسوم بعضی گروه ها را کنار بگذاریم، گزاره های جالبی مطرح خواهد شد. نخست درباره
خانه ای تاریخی