فوتبال بدون «تاج»؟
فوتبال بدون «تاج»
در سال 2006 وقتی در پایان جام جهانی، رئیس وقت سازمان تربیت بدنی، محمد دادکان رئیس وقت فدراسیون فوتبال را برکنار کرد؛ فوتبال ایران بحران چالشی شد به نام تعلیق فدراسیون فوتبال. فیفا، فوتبال ایران را به علت مداخلات دولتی به حالت تعلیق درآورد. حقیقت آن است که اقدام سازمان تربیت بدنی در آن زمان از نظر اساسنامه فیفا، غیرقابل قبول بود اما به همان اندازه در چارچوب اساسنامه فدراسیون که در ساختار حقوق داخلی ایران به تصویب هیئت وزیران رسیده بود، عملی قانونی محسوب میشد. این روند به تغییراتی در اساسنامه و رابطه فدراسیون ایران و فیفا انجامید که همان زمان در مقاله علمی مفصلی به آن پرداختم.
اکنون تصویب قانون منع به کارگیری بازنشستگان و نزدیک شدن به انتهای مهلت استعفای مدیران و کارکنان مشمول این قانون، بار دیگر زمزمه امکان تعلیق فوتبال ایران را مطرح ساخته است. با این فرض که آقای تاج، رئیس فدراسیون فوتبال مشمول این قانون باشد و تلاش های احتمالی اش برای قرارگرفتن در میان استثنائات قانون، موفقیت آمیز نباشد، این سؤال مطرح است که آیا استعفا یا برکناری وی، بار دیگر فوتبال ایران در آستانه تعلیق قرار می دهد یا نه؟ این بار تعلیق می تواند به بهای از دست دادن جام ملتهای آسیا نیز تمام شود.
از نقطه نظر حقوق داخلی، قانون منع به کارگیری بازنشستگان شامل تمام دستگاه های موضوع ماده 5 قانون مدیریت خدمات کشوری می شود و «مؤسسات عمومی غیردولتی» نیز مشمول آن هستند. اگرچه تا پیش از تصویب قانون مدیریت خدمات کشوری، تعریفی قانونی از این نوع مؤسسات وجود نداشت اما حقوقدانان آنها را مؤسساتی میدانند که توسط بخش خصوصی اداره میشود اما عهده دار ارائه خدمات عمومی است. بعدا در ماده 3 قانون مدیریت...، تعریفی مشابه تعریف فوق پذیرفته شد که به موجب آن مؤسسه یا نهاد عمومی غیردولتی «واحد سازمانی مشخصی است که دارای استقلال حقوقیاست و با تصویب مجلس شورای اسلامی ایجاد شده یا میشود و بیش از پنجاه درصد (50%) بودجه سالانه آن از محل منابع غیردولتی تأمین گردد وعهدهدار وظایف و خدماتی است که جنبه عمومی دارد.» مجلس شورای اسلامی نیز سالها پیش از تصویب قانون مزبور و بدون ارائه هیچگونه معیار واضحی، قانونی با عنوان «قانون فهرست نهادها و مؤسسات عمومی غیردولتی» در سال 1373 به تصویب رسانده و سپس در سال 76 نیز «فدراسیونهای ورزشی آماتوری جمهوری اسلامی ایران» را به فهرست مزبور افزوده است که برخی مصادیق این قانون نیز با معیارهای ضروری تعریف قانونی فوق، انطباق ندارند اما در هر صورت به عنوان قانون خاص، حاکم است. بنابراین فدراسیون فوتبال یکی از مؤسسات عمومی غیردولتی است، اگر چه لفظ «عمومی» در اساسنامه جدید آن به کار نرفته است. اساسنامه ای که پس از بحران تعلیق به تأیید فیفا رسیده و مطابق اطلاعات موجود برخلاف قانون فوق، در هیئت وزیران به تصویب نرسیده و در «روزنامه رسمی» هم منتشر نشده است و لذا اعتبار حقوقی داخلی آن محل تردید است.
اما اکنون که مقامات فدراسیون بر «استقلال» فدراسیون از دولت پای میفشارند، چه راه حلی وجود دارد؟ برخی حقوقدانان مطلع می گویند از آنجا که قانون منع... فقط برای فوتبال وضع نشده و یک قانون عام کشوری است، اعمال آن نسبت به فدراسیون فوتبال از نظر فیفا بلااشکال خواهد بود. در حقیقت این قانون نیز مثل سایر قوانین کیفری و اداری کشور در قلمرو جمهوری اسلامی ایران لازم الاجراست و نشانه مداخله دولت در فوتبال نیست.
در پاسخ به مسأله ایجاد شده باید به چند راه حل توجه داشت. نخست آن که مجمع فدراسیون طبق اساسنامه نسبت به برکناری رئیس اقدام نماید. حالت دوم این است که آقای تاج در احترام به قوانین کشور شخصاً استعفا دهد. اما اگر هم مجمع و هم رئیس، قوانین عام کشور را مداخله در استقلال فدراسیون میدانند گزینه سوم بقای آقای تاج است. در این صورت مطابق قانون اخیرالتصویب، ادامه فعالیت ایشان عملی مجرمانه و مصداق تصرف غیرقانونی در اموال دولتی است. ماندن آقای تاج میتواند به معنای استقلال فدراسیون باشد (که به گمانم نیست) اما برای شخص ایشان هزینه خواهد داشت و قوه قضاییه مکلف به رسیدگی به اتهام و مجازات وی خواهد بود که فرض میشود چنین محاکمه ای جدی و غیرصوری است. فیفا هرگز اسپانیا را به دلیل رسیدگی به تخلفات مالیاتی باشگاه ها و بازیکنان، تهدید به تعلیق نکرده است. تخلف احتمالی آقای تاج هم چنین وضعیتی خواهد داشت.
راه حل قطعی و درازمدت مسأله البته چیز دیگری است: اصلاح قانون فهرست...، شناسایی فدراسیون به عنوان نهاد صنفی غیردولتی درچارچوب اصل آزادی تشکلها طبق اصل بیست و ششم و البته قطع هرگونه کمک و پرداخت دولتی/عمومی در فوتبال در کنار شناسایی حقوق مادی یک فدراسیون مستقل.
رؤیایی در تعلیق: آذر 85
http://www.magiran.com/ppdf/nppdf/5061/p0506102460091.pdf
تأثیر سازمانهای غیردولتی بین الملل بر حقوق داخلی با تأکید بر عملکرد «فیفا»؛ بهار 88
http://jlr.sdil.ac.ir/article_41806.html
پ.ن: تصویر روزنامه اعتماد ملی که یادداشت «رؤیایی در تعلیق» درباره چالش سال 85 را منتشر کرده بود، دیدم. بعضی چهره های این هفته در مطبوعات ایران همان چهره های روی جلد آذر 85 هستند: مصطفی هاشمی طبا، جان بولتون، حسن روحانی و سرمقاله ای درباره «تصویر ناخوشایند اقتصاد»! محمّدعلی آبادی هم آن روزها گفته بود اقدامات فیفا، شبیه کاپیتولاسیون است، مثل دیروز که خطیب جمعه محترمی گفته بودند سی.اف.تی مثل کاپیتولاسیون است.