محدودیتهای بین المللی آزادی بیان
این متن نیز بخش دیگری از یک جزوه در حال نگارش است که قرار است ترم آینده تدریس وبا دانشجویان کارشناسی ارشد مورد بحث و بررسی قرار گیرد و به منظور بهره مندی از دیدگاه های صاحبنظران و کسب اطلاعات و دانش بیشتر، منتشر می شود.
حقوق بینالملل علاوه بر آن که استانداردهای محدودسازی آزادی بیان در حقوق داخلی را بیان میکند (بند 3 ماده 19 میثاق)، خود نیز محدودیتهایی برای آزادیها برمیشمارد که هر گونه محتوای رسانهای نیز باید این ممنوعیتها را محترم بشمارد.
1- ترغیب به جرایم بین المللی
حقوق بینالملل عرفی و نیز اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی، اعمالی نظیر تجاوز، نسلکشی، جنایت علیه بشریت و جرایم جنگی را ازجمله شدیدترین جرایم بینالمللی ناقض حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برمیشمارد که باید در چهارچوب رژیم حقوق کیفری بینالمللی – علاوه بر نظامهای حقوقی داخلی – تحت تعقیب و مجازات قرار گیرد. ممنوعیت پروپاگاندا برای جنگ که در ماده 20 میثاق به آن تصریح شده، مرتبط با منع تهدید یا توسل به زور در روابط بینالمللی است که از اصول اساسی منشور ملل متحد به شمار میرود. یند 2 ماده 20 نیز که دعوت به تنفر ملی، نژادی یا مذهبی محرک تبعیض، مخاصمه یا اعمال زور نیز در همین راستا معنا میشود. کمیته حقوق بشر بیان میکند که اجرای مواد 19 و 20 میثاق به یکدیگر وابسته است و محدودیتهای مندرج در ماده 20 با بند 3 ماده 19 نیز منطبق است. (بند 50 نظریه 34) همچنین دولتها باید محدودیتهای قانونی مناسب را برای اجرای ماده 20 وضع نمایند.
یکی دیگر از جرایم بینالمللی تبعیض نژادی است. ماده 4 کنوانسیون منع تبعیض نژادی (1965) بیان میکند که دولتها باید نشر افکار مبتنی بر تفوق یا تنفر نژادی، تحریک به تبعیض نژادی، اعمال زور یا تحریک به زور علیه هر نژاد را قانوناً جرمانگاری و قابل مجازات بدانند. از آنجا که تبعیض نژادی بعضاً به نسل کشی منجر میشود، چنین مقررهای را میتوان گونهای پیشگیری و مقابله با تحریک به نسلکشی نیز قلمداد نمود.
ماده 3 کنوانسیون منع و مجازات آپارتاید (1973) نیز تحریک به جنایت آپارتاید را موجد مسئولیت جزایی بینالمللی دانسته است. آپارتاید (تبعیض نژادی) به عنوان جنایت علیه بشریت در صلاحیت دیوان کیفری بینالمللی نیز قرار دارد.
مطابق ماده 3 کنوانسیون جلوگیری از نسلکشی نیز تحریک مستقیم و علنی برای ارتکاب نسلکشی را قابل مجازات دانسته است.
بنابراین در چهارچوب مقررات بینالمللی فوق، بعضی اظهارات ممکن است موجب مسئولیت کیفری بینالمللی فرد شود. گرچه اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی مواردی نظیر تحریک به جرایم را از صلاحیت خود خارج ساخته است اما امکان اعمال صلاحیت جهانی دولتها نسبت به جرایم عرفی و قراردادی فوق منتفی نیست.
2- حریم خصوصی
حمایت از حریم خصوصی سبب می شود افشای اطلاعات مربوط به زندگی خصوصی افراد، ممنوع شود و متقابلا آزادی بیان و حمایت از منافع عمومی گاه اقتضا دارد چنین اطلاعاتی منتشر گردد! بنابراین آزادی بیان در عرصه عمومی معنا مییابد و حریم خصوصی در عرصه خصوصی.[i] شاید به همین علت است که بند 38 نظریه شماره 36 تأکید دارد توهین به مقامات سیاسی نباید موجب مجازات شود، هرچند مقامات سیاسی نیز از شرایط[ii] میثاق بهرهمند میشوند. به هرحال اشخاص حق دارند که مقامات عالی رتبه سیاسی را در معرض نقد یا مخالفت سیاسی خود قرار دهند. حریم خصوصی برای چنین اشخاصی، محدوده کوچکتری دارد که به عرف بستگی دارد.
همانطور که اشاره شد مطابق بند 3 ماده 19 میثاق نیز یکی از موارد محدودیت آزادی بیان و اطلاعات، رعایت «احترام حقوق یا حیثیت دیگران» است که در بند 18 نظریه شماره 34 به آن تصریح شده است و مبنای اساسی آن منطوق ماده 17 میثاق است که به موجب آن «هیچ کس نباید در زندگی خصوصی ... و مکاتبات خود مورد مداخلات خودسرانه یا خلاف قانون قرار گیرد.» کمیته حقوق بشر در نظریه عمومی شماره 16 خود که به ماده 17 میثاق اختصاص یافته، اشاره صریحی به ارتباط این ماده و ماده 19 ندارد.
بند 18 نظریه عمومی شماره 34 بر حق دسترسی ب اطلاعات نزد نهادهای عمومی تصریح دارد، یعنی همه اطلاعات نهادهایی که خدمات عمومی را انجام میدهند مشمول این آزادی میشوند، نه فقط نهادهایی که رسما و قانونا «دولتی» محسوب میشوند. همچنین با در نظر گرفتن ماده 17 میثاق درباره حریم خصوصی، هر شخصی باید بتواند تعیین کند که چه اشخاص یا مقامات دولتی یا خصوصی میتوانند پروندههای وی را کنترل کنند. چنانچه اطلاعات این پروندهها نادرست یا خلاف قانون باشد، اشخاص ذیربط حق دارند تصحیح آنها را بخواهند. نیز طبق ماده 10 میثاق، زندانیان حق دسترسی به سوابق پزشکی خود را از دست نمیدهند. در زمینه حریم خصوصی زندانیان به طور ویژه میتوان به نظریه عمومی شماره 32 کمیته مراجعه نمود.
3 – توهین به ادیان
مسأله توهین به ادیان پس از انتشار کتاب «آیات شیطانی» و سپس با کاریکاتورهای دانمارکی به یکی از جنجالهای حقوقی مربوط به آزادی بیان تبدیل شد. به علاوه بعضی اقدامات نمایشی برای هتک حرمت قرآن کریم که گونهای از ابراز عقیده به شمار میرود، این جنجال را توسعه داد. با وجود آن که هیچ مقرره خاصی درباره توهین به ادیان یا مقدسات مذهبی در حقوق بینالملل وجود ندارد، بعضی دولتها مثل ایران تلاش میکنند جامعه بینالمللی را نسبت به ضرورت انعقاد معاهدهای در این زمینه آگاه سازند.[iii] به خصوص از سال 1999 به بعد به پیشنهاد سازمان کنفرانس اسلامی، قطعنامههایی در زمینه توهین به ادیان در مجمع عمومی و کمیته رفع تبعیض نژادی به تصویب رسیده است که اغلب از حمایت کشورهای در حال توسعه برخوردار بوده و با مخالفت دولتهای غربی مواجه شده است.[iv] تعریف دین نیز یکی از اختلافات مطرح در جریان تدوین چنین اسنادی بوده است. بند 48 نظریه شماره 34 کمیته حقوق بشر به این موضوع اختصاص یافته و قوانین مربوط به توهین مذهبی را مغایر آزادی بیان دانسته مگر در مواردی که مشمول بند 2 ماده 20 میثاق باشد.
بعضی حقوقدانان نیز با توسل به مفاد عام میثاق چنین رفتارهایی را ممنوع میدانند. البته تحلیل این حقوقدانان عمدتا بر مبنای کارکرد و اثر چنین بیاناتی استوار است و نه ذات این رفتارها.
آزادی بیان در صورتی که با سایر حقوق و حتی حیثیت دیگران در تقابل باشد میتواند محدود گردد اما آزادی ابراز مذهب تنها زمانی می تواند محدود شود که با حقوق و آزادی های اساسی دیگران در تقابل باشد. از سوی دیگر همانگونه که مشاهده می شود زمینه های محدودیت آزادی بیان بسیار گسترده تر از محدودیت های وارد بر آزادی ابراز مذهب می باشد. در اینجا شاید اشاره ای دیگر به حوزه های هم پوشانی آزادی مذهب و آزادی بیان بی مناسبت نباشد و آنکه با توجه به اینکه یکی از انواع آزادی ابراز مذهب از طریق بیان می باشد بنا به نظر کمیته حقوق بشر در تفسیر ماده 18 «با عنایت به ماده 20 میثاق هیچ گونه ابراز مذهب نمی بایست مصداق تبلیغ برای جنگ و یا دعوت (ترغیب) به کینه ملی، نژادی و یا مذهبی که محرک تبعیض، خصومت و یا خشونت است قرار گیرد.» بنابراین هیچکس نمی توانند به بهانه پیروی از دستورات مذهبی یا برای ابراز عقاید خود، نسبت به سایر افراد و یا پیروان سایر مذاهب اظهارات تنفر آمیز که محرک تبعیض، خشونت و یا خصومت باشد ابراز نمایند.[v] در ارتباط با بند 2 ماده 20 میثاق و ماده 4 کنوانسیون منع اشکال تبعیض نژادی کشورهایی چون افریقای جنوبی، نیوزیلند، استرالیا ، کانادا، انگلستان، کشورهای اسکاندیناوی و حتی دانمارک اظهاراتی که ترغیب به تنفر ملی یا نژادی یا مذهبی نمایدو باعث تحریک به تبعیض و یا دشمنی و خشونت گردد را جرم تلقی می کنند.[vi] با این حال، به جهت کارکردگرایی این محدودیت، مدعی است که باید اثبات نماید بیانات اظهار شده به ترغیب کینه و تنفر میانجامد و عملاً در بسیاری از موارد به دلایل فرهنگی، در کشورهای اروپایی چنین معیاری به دست نمیآید؛ مگر آن که مسأله ترغیب به کینه و تنفر در ابعادی جهانی مطرح شود که این هم به سبب درونگرایی معمول نظامهای قضایی به ندرت حاصل میشود.
4 – حمایت از مالکیت فکری
مالکیت فکری شامل حقوق ناشی از ابتکارهای ادبی-هنری و صنعتی است که از نیمه دوم قرن نوزدهم به تدریج از حمایت بینالمللی (ابتدا در معاهدات دوجانبه) نیز برخوردار شد. کنوانسیون 1988 برن، کنوانسیون 1951 کپی رایت و کنوانسیون تریپس 1994 از جمله مهمترین معاهدات عام در این زمینه هستند. همچنین بند یک ماده 15 میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با تکرار بند 2 ماده27 اعلامیه جهانی حقوق بشر، حق هر کس را برای «بهرهمندشدن از حمایت منافع معنوی و مادی ناشی از هرگونه اثر علمی – ادبی یا هنری که مصنف (صاحب اثر) آن است» به رسمیت شناخته است. به طور خلاصه می توان گفت یک اثر به شرط اصالت (ابتکاری بودن)[vii] و صورت محسوس از حمایت بهرهمند میشود. همچنین به طور معمول در صورتی که اثر با حمایت و سفارش شخص دیگری (مثل سازمانها یا رسانه ها) پدید آمده باشد، حقوق مادی آن به سفارش دهنده تعلق دارد. حقوق معنوی ناشی از مالکیت فکری شامل حق انتشار، حق انتساب، حق جلوگیری از انتساب دروغین اثر (معکوس حق انتساب)، حق تمامت یا حرمت اثر، حق عدول یا استرداد میباشد. حقوق مادی ناشی از اثر نیز به پدیدآورنده اختصاص دارند ازجمله حق تکثیر، عرضه، تعقیب منافع و... . حقوق مادی برخلاف حقوق معنوی فوق قابل نقل و انتقال و موقتی هستند. برخی کشورها مثل انگلستان قوانین جزییتری مثلا درباره رضایت مصاحبه شونده برای پخش مصاحبه تنظیم نمودهاند و در برخی موارد این مقررات از نوع مقررات انتظامی و حرفهای است. با این حال، مطابق دکترین استفاده منصفانه، استفادههای غیرانتفاعی مثل نقد، آموزش غیرانتفاعی و تحقیقات علمی مشمول حقوق مادی فوق نمیشوند. حتی علائم تجاری نیز مشمول حقوق مالکیت فکری خواهند بود. بنابراین در مجموع انتظار میرود هر رسانهای در فعالیت بینالمللی خود به حقوق ناشی از مالکیت فکری صاحبان آثار و رسانههای دیگر توجه کافی را داشته باشد. البته در فقدان موافقتنامههای مخصوص، امکان تعقیب بینالمللی نقض این حقوق وجود ندارد، ضمن این که حدود حمایت بینالمللی نیز در بسیاری موارد مشمول عرف فعالیتهای رسانهای است. برای نمونه پخش مستقیم یک مسابقه ورزشی که اجازه پخش آن از طریق مزایده و به طور انحصاری به فروش میرسد انحصارا در اختیار رسانه خریداری کننده است و سایر رسانهها بدون اجازه رسانه مزبور، حق پخش مستقیم را نخواهند داشت.
5– اخلاق حرفه ای
اخلاق عمومی به عنوان یکی از محدودیتهای آزادی بیان، یک معیار ملی است اما روزنامهنگاران به این سطح اکتفا نکرده و تلاش نمودند قواعدی فراملی در زمینه اخلاق حرفهای روزنامهنگاری تدوین کنند. این قواعد حداقل به طور غیررسمی، رسانهها را به خویشتنداری در انتشار بعضی اخبار و اطلاعات، فرامیخواند. قواعد اخلاق حرفهای معمولا بیان جزئیتر قواعد حقوقی هستند. تدوین قواعد اخلاق حرفهای قاعدتا باید توسط صاحبان حرفه انجام شود. جامعه روزنامهنگاران حرفهای (spj) در اصول اخلاقی منتشرشده سال 96 بیان میکند که تحریف اخبار، جایز نیست. همچنین مناسب است کسانی که نامشان در خبر آمده فرصت اظهارنظر داشته باشند. برای کسب اطلاعات از منابع متعدد استفاده شود. تیتر، عکس و نقل قول به طور گمراه کننده منتقل نشود. ویرایش عکس و فیلم فقط به دلایل فنی باشد و چیزی تحریف نشود. اطلاعات به صورت محرمانه جمعآوری نشود و خبرنگاران دزدی ادبی نیز نکنند. تحلیل و یادداشت به طور مشخصی از خبر جدا شود و... . به طور کلی از 1970 به بعد تلاش های سازمان های غیردولتی و یونسکو برای ترویج اخلاق حرفه ای جهانی افزایش یافت. این تلاشها بر این مبنا بود که رسانه ها نقشی جهانی ایفا می کنند و باید مسئولیت این نقش را هم بپذیرند و به شهروندان جهانی خدمت رسانی کنند.
[i] حقوق ارتباط جمعی، دکتر انصاری، ص 254 به بعد.
[ii] Provisions
[iii] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910626001001, see also: http://www.icana.ir/Fa/News/191262
[iv] http://www.icana.ir/Fa/News/191262
[v] آزادی بیان در اعلامیه جهانی حقوق بشر و موضوع توهین به ادیان، دکتر کامران هاشمی، قابل دسترس در: http://maqami.blog.ir/post/22
[vi] همان.
[vii] اصولا وقایع، مثل خبر یک حادثه اصیل نیستند. مگر آن که متن گزارش با انشای خاص گزارشگر نوشته شده و از صرف بیان خبر خارج شده مثلا جنبه ادبی یا تحلیل به خود بگیرد. همچنین عکس ها و فیلمها از حمایت کپی رایت برخوردار میشوند.
غیر از مقاله خودتون راجع به عدم تصویب کنوانسیون 1982 حقوق دریاها توسط ایران، منبع جدید و دیگری دارید؟
ممنون میشم بفرمایید غیر از مطالب مقاله شما چه دلایل دیگری رو هم میشه برشمرد؟