متن سخنرانی در نشست تخصصی پناهندگی و تروریسم
دانشگاه یزد، 7 تیر 1401
فجایع انسانی میانهی قرن بیستم و پس از آن، باعث آوارگی بسیاری از افراد شد و به همین سبب، حقوق بینالملل که در نقطهی جهش ورود به دوران انسانی شدن بود؛ مفهوم پناهندگی، حق پناهندگی و مجموعهای از قواعد مربوط به حمایت از حقوق پناهجویان و پناهندگان را پرورش داد. مفهوم پناهندگی بر این اساس استوار گردید که شخصی که در وطن خود به دلایل نژادی، سیاسی، مذهبی و... به طور ناروا تحت فشار، تعقیب و آزار قرار میگیرد باید بتواند به دولت دیگری پناه برد تا در سایهی آن دولت، از حقوق انسانی برخوردار باشد و بدون تبعیض از حقوق بنیادین خود بهره ببرد. بنابراین در میان مجموعهی حقهای بنیادین بشری، حقی ظهور یافت با عنوان حق پناهندگی و بدین ترتیب، پناه جستن و پناهندگی یافتن که هدفش تأمین حقوق بشر بود، خود یک حق بنیادین بشری شناخته شد.
بر همین اساس، ماده 14 اعلامیه جهانی حقوق بشر تصریح نمود «هر کس حق دارد در برابر تعقیب و آزار پناهگاهی جستجو کند و در کشورهای دیگر پناه اختیار کند.» ماده 27 اعلامیه آمریکایی حقوق و تکالیف بشر 1948، ماده 22 کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر ، ماده 12 منشور آفریقایی حقوق بشر و ملت ها 1986 (منشور بانجول)، ماده 28 منشور عربی حقوق بشر 2004، ، ماده 12اعلامیه حقوق بشر در اسلام 1990، مواد 2، 3، 5 کنوانسیون اروپایی حقوق بشر و مقررات متعدّد منطقهای دیگر، همچنین ماده 3 کنوانسیون منعشکنجه و دیگر رفتارها یا مجازاتهای بیرحمانه غیرانسانی (تحقیرکننده) 1984، کنوانسیون اتحادیه آفریقا برای کمک و حمایت از آوارگان داخلی در آفریقا (کنوانسیون کامپالا)، ماده 22 کنوانسیون حقوق کودک 1989 و ماده 12 میثاق حقوق مدنی و سیاسی از دیگر دلالتهای حقوقی بینالمللی بر حق پناهجویی و پناهندگی هستند. در این میان، البته بند 2 ماده 12 میثاق، تنها به حق خروج از کشور خود اشاره کرده است و به طور مشخّص دلالتی بر پناهندگی ندارد.