این یادداشت با عنوان «تخلفات پژوهشی پنهان و آشکار» (!) به عنوان سرمقاله روزنامه سراسری نسل فردا 17 آبان 95 منتشر شده است.
«دانشجو خودش باید پایان نامه بنویسد، خودش باید مقاله بنویسد و ارائه دهد... اگر جایی میخواهد استخدام شود، به خاطر اینکه با پایان نامه خریداری شده مدرک گرفته است و سطح تحصیلاتش در آن حد نیست، جایز نیست و حقوقی که دریافت میکند در قبال کاری که آن شرایط را ندارد، مشکل دارد.»
این جملات بخشهایی از دیدگاه منسوب به رهبری درباره تقلب در امتحانات، نگارش مقاله و پایاننامه است که در پایگاه اینترنتی ایشان منتشر شده است. از طرف دیگر ایشان در دیدار اخیر با نخبگان بر حفظ اعتبار علمی کشور نیز تأکید کردهاند.
در چنین وضعی، اسپرینگر نیچر به عنوان یکی از مهمترین ناشران علمی دنیا، طی بیانیهای با تشکیک در اعتبار علمی و اصالت 58 مقاله ارسالی از ایران که عمدتاً در علوم پزشکی منتشر شدهاند، اعلام کرده که آنها را از فهرست مقالات خود حذف کرده است و به بازبینی اصالت برخی مقالات مشکوک دیگر خواهد پرداخت.
واقعیت این است که طی حدود یک دهه گذشته رشد بالای مقالات علمی به اشتباه به عنوان دلیلی بر رشد علمی و تولید علم در کشور تلقّی شدهاست؛ در حالی که افزایش کمّی مقالات ISI به ویژه در علوم فنی و پزشکی، هیچ تناسبی با رفع نیازها و مشکلات کشور نداشته است. این حجم مقالات، در توسعه کارآفرینی، اختراعات کارآمد و گسترش فناوریها تأثیری در زندگی روزمره مردم نداشته است و مثلاً هنوز ایرانیها یک گوشی همراه که حاصل فناوری ایرانی و قابل رقابت با فناوری خارجی باشد، در دست نمیگیرند. گویا عمده این مقالات نوشته میشوند تا آمار مقالات اعضای هیئت علمی، دانشگاه و نهایتاً آموزش عالی کشور افزایش یابد، اعضای هیئت علمی ارتقا یابند، و... . هیچ دلیل کیفی، این حجم مقالات را توجیه نمیکند.
نویسنده این یادداشت به عنوان یکی از نویسندگان نسبتاً فعّال در حوزه تخصصی خود (علوم انسانی) به خوبی از حجم بالای تخلفات پژوهشی پنهان و آشکار در همه رشتههای دانشگاهها آگاه است و به سهم خود با این پدیده مبارزه میکند. باوجود این، سهم بالای تخلفات خارجی و بینالمللیشده به حوزههایی غیراز علوم انسانی مرتبط میشود، به این دلیل بسیار ساده که تاکنون محققان ایرانی به ندرت مقالات خود را در این حوزه به مجلات خارجی ارسال کردهاند و بارها نیز به قصور در پیشرفت علمی کشور متهم شدهاند. در عین حال، فرایند داوری در مجلات علمی داخلی نیز معمولاً بسیار طولانی و جدی است و به علّت همزبانی و اهمیت «متن» در این دسته مقالات، که ذاتاً از طریق اینترنت و نرمافزارهای تشابهیاب قابل جستجو و ردگیری است، تقلّب در این حوزه مشکلتر است.
به هرحال افزایش ابهامات نسبت به ارزش علمی فعالیت محققان سختکوش و تیزبین ایرانی و در نتیجه تشکیک در اعتبار مدارک علمی صادره از دانشگاههای ایران که موجب نگرانی رهبری نیز شده است، باید سیاستگذاران آموزش عالی را به اصلاح درکشان از ماهیت علم، تولید علم، پژوهش و رابطه علم و پژوهش با نیازها و ضرورتهای زیستی حسب ویژگیهای خاص هر یک از دستههای علوم، وادار سازد. این نگرانی باید به سیاستگذاران علمی ما بفهماند که اولاً همه رستههای علمی را نمیتوان با شاخصهای مشابه سنجید. برای مثال، بزرگترین نظریهپردازان علوم انسانی یا کسانی که تمدّنها هویت خود را به آنها مدیون هستند، گاهی حتی یک مقاله علمی – پژوهشی با تعریف امروزی نداشتهاند! ثانیاً مفهوم کمّی تولید علم باید جای خود را به ارزشگذاری برای توسعه علم بدهد. علم، تولید نمیشود بلکه به تولید بهینه متناسب با اقتضائات زیست مطلوب انسانی میتواند منجر شود. ثالثاً به عنوان یک ضرورت عاجل و البته مستمر، جامعه علمی باید نسبت به تردیدهای جاری واکنش نشان دهد. میتوان در کمیتهای زیرنظر شورای عالی انقلاب فرهنگی، به ارزیابی یکایک مقالات مشکوک پرداخت و در صورت اثبات اتهام، مرتکبان به عذرخواهی و رفع اثر از نتایج مقالات تقلبی محکوم شوند و در صورت رد اتهام، از جامعه علمی کشور اعاده حیثیت شود. این فرایند باید مستمر باشد و جامعه علمی در همه حوزههای علم باید نسبت به پالایش خود حساسیت داشته باشد؛ در غیر اینصورت و مانند بسیاری دیگر از صنوف اجتماعی که به دلیل تعصّب از پالایش درونی اجتناب میکنند، جامعه دانشگاهی اعتبار و مرجعیت اجتماعی خود را از دست خواهد داد. در پایان به عنوان عضوی از جامعه حقوقی کشور که معمولاً واکنشهای سخت و کیفری را آخرین راهحل مناسب میداند، بر این نکته نیز تأکید میکنم که اگرچه اراده سیاسی و تقنینی بر مقابله با بنگاههای تولید مقاله و پایاننامه که به راحتی تبلیغات میدانی نیز انجام میدهند، وجود دارد؛ اما مقابله کیفری با این بنگاهها، تنها بخش کوچکی از راه حل نهایی مسأله است. نباید تصور کرد که با جرمانگاری و مجازات فعالان این بنگاهها این معضل حل خواهد شد که آنها نیز بعضاً از دانشجویانی که توانایی پژوهشی بالایی دارند اما با مشکلات مالی مواجه هستند، استفاده میکنند.