در رگ تاک

یادداشت ها و آثار امیر مقامی

در رگ تاک

یادداشت ها و آثار امیر مقامی

در رگ تاک

با قرآن

* یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی‏ فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ
اى داوود ما تو را در زمین خلیفه [و جانشین] گردانیدیم پس میان مردم به حق داورى کن و زنهار از هوس پیروى مکن که تو را از راه خدا به در کند در حقیقت کسانى که از راه خدا به در مى‏روند به [سزاى] آنکه روز حساب را فراموش کرده‏اند عذابى سخت‏خواهند داشت

ص / 26

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جامعه مدنی» ثبت شده است

* حامد اکبری گندمانی

دانشجوی حقوق، دانشگاه آزاد اسلامی مرکز اصفهان

مطالعه تاریخ ملت ها به وضوح نشان می دهد که برای اصلاح هر نوع نارسایی، ابتدا باید فکر اصلاح شود. بار دیگر تاریخ ملت ها بیانگر این حقیقت است که بعضا اصلاح یک فکر چند قرن به طول انجامیده است. ایرانیان نخستین ملت آسیایی بوده اند که (سخن) از آزادی خواهی، عدالت، دموکراسی و پارلمانتاریسم به میان آورده اند و حتی در شکل دادن به پارلمان تا آنجا پیش رفتند که مامور سیاسی انگلیس در گزارشی به لندن نوشت: « نظام پارلمانی ایران از اکثرپارلمان های اروپا بالاتراست و از این نظرگاه حتی با ما در پارلمان های دنیا قابل قیاس است»( آدمیت، فریدون، اندیشه های میرزا فتحعلی آخوندزاده، تهران، انتشارات خوارزمی،۱۳۴۹،ص ۱۷۰). در قیاس تاریخی سیر تحول مغرب ومشرق و رابطه تحول فکری با نظام سیاسی اروپا و آسیا یک فرق اساسی هست که البته یکصدسال پیش به روزگار میرزا فتحعلی، پیدایش طبقه متوسط، ظهور لیبرالیسم(به مفهوم وسیع کلمه)، دگرگونی اصول علم و حکمت و به کاربستن علوم فنی در راه ترقی جامعه، همه با هم آغاز گردیدند و همه نمومتعالی یافتند( همان، صص۱۶۸-۱۶۷). امیرکبیر، اولین صدراعظمی بود که برای دستگاه حدود مشخص کرد و برای مشاغل، چهارچوب اداری و حقوقی تعیین نمود. یکی از نوآوری های امیرکبیر، شکستن سنت خرید و فروش حکومت ولایات بود به طوری که هیچ کس شغل و مقام تازه ای تحصیل نمی کرد مگر آنکه شایستگی آنرا احراز کرده باشد( همان،ص۲۹۵).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۶ ، ۱۷:۴۶
امیر مقامی

 

سالها پیش در شهر کوچکی زندگی میکردیم که هنوز آثار دانشگاه آزاد، جهانی شدن و اینترنت عیان نشده و سبب دوری مردم از هم نشده بود؛ طوری که اغلب مردم یکدیگر را ولو با مشخصات شغلی پدر (!) چون پسر فلان بقال و خیاط و... میشناختند. به همین دلیل بود که بخصوص اغلب پیرمردها یکی از شغلهایشان مرور آگهی های فوت و مجلس ترحیم روی دیوارها بود. آنها آگهی ها را میخواندند تا ببینند کدام دوست و آشنا و فامیل عزادار شده و برای تعزیت گویی، گذران وقت و البته نوشیدن چای و یادآوری مرگ و مرگ اندیشی، سری به فلان مسجد و حسینیه بزنند. خانواده عزادار هم شدیدا به این رسم وفادار بودند که حتما یک آگهی ترحیم در جایی که هر کدام از اقوام و بستگان ساکن هستند، الصاق کنند تا حتما مطلع بشوند و...

راستش این روزها گویی همه ما شبیه این مردمان شده ایم. چند سال است اینطوری شده ایم. دقیقا نمیدانم از کی؛ اما حالا به انگیزه های تشییع و ترحیممان، سلفی و خودنمایی هم اضافه شده؛ بلکه حتما تسلیت میگوییم که بگوییم: بله! بنده هم آن مرحوم را میشناختم. اینستاگرام و کانالها و گروه های تلگراممان شده آگهی نامه تسلیت روزنامه اطلاعات. اینستاگرام مدیران و مقامات ارشد کشور را ببینید؛ تسلیت فقدان فلان عالم ربانی، آن هنرمند برجسته، آن ورزشکار قهرمان، آن یکی و آن دیگری. به همین ترتیب، بقیه ما یک روز عکس پروفایل ناصر حجازی، یک روز مرتضی پاشایی یا حتی ناصر کاتوزیان، هادی نوروزی، مهرداد اولادی، عباس کیارستمی، مهدیه الهی قمشه ای و... . یا اصلا فلان عضو یا وابسته خانواده فلان شخصیت سیاسی محترم که به دیار باقی میشتابد هم، اوضاع همین است. اصلا آبی و قرمز، هنری و ورزشی، دانشگاهی، سیاسی و مذهبی؛ فرقی ندارد. واقعا خدا را شکر که یکی از آخریها که «خبر مرگش»، سبب تسلیت گویی نمایشی نشد: م. ر! و دست آخر به استقبال مرگ عزیزان دیگری میرویم و گویی انتظار آگهی ترحیم دیگری را داریم برای تعزیت، گذران وقت، نوشیدن چای، مرگ اندیشی و البته سلفی! اینها همه استمرار یک «جنبش نمایش خیابانی» است که به وقت دیگری باید درباره اش سخن گفت یا فقط خودنمایی است یا واقعا این رفتگان از دست، همه اینقدر در دوران حیات نیز عزیز بوده اند؟

حقیقت آن است که فقدان بعضی آدمها، گویی خلایی در زیست بشریت ایجاد میکند؛ بعضی ها نبودشان سنگین است اما حتما همه ما نسبت به همه درگذشتگان چنین حسی نداریم . حالا من دو سؤال اساسی دارم: یکی این که واقعا باید برای این همه عزا، حتما پیام تسلیت صادر کنیم و واکنشهای پرسوزوگداز نشان بدهیم؟ واقعا این همه عزیز از دست رفته، همگی اولویتهای زندگی همه اعضای جامعه ما هستند؟ البته درست است: نبود بعضی از آنها بی شک ضربه ای شدید به دنیای انسانی است و ولو لحظه ای غمی سنگین پدید می آورد که جز با پیوستن به جمع سوگواران نمیتوان از آن غم کاست. و سؤال دوم که... بگذریم!

 

بیا تا قدر یک دیگر بدانیم

که تا ناگه ز یک دیگر نمانیم

چو مؤمن آینه مؤمن یقین شد

چرا با آینه ما روگرانیم

کریمان جان فدای دوست کردند

سگی بگذار ما هم مردمانیم

فسون قل اعوذ و قل هو الله

چرا در عشق همدیگر نخوانیم

غرض‌ها تیره دارد دوستی را

غرض‌ها را چرا از دل نرانیم

گهی خوشدل شوی از من که میرم

چرا مرده پرست و خصم جانیم

چو بعد از مرگ خواهی آشتی کرد

همه عمر از غمت در امتحانیم

کنون پندار مردم آشتی کن

که در تسلیم ما چون مردگانیم

چو بر گورم بخواهی بوسه دادن

رخم را بوسه ده کاکنون همانیم

خمش کن مرده وار ای دل ازیرا

به هستی متهم ما زین زبانیم

 (مولانا)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۵ ، ۱۱:۱۱
امیر مقامی


محبوب موحددوست

 

وقتی انسان صاحب حق وارد جامعه شده و در متن جامعه قرار می گیرد حق و اجرای قانون باید تضمین شده باشد و چون همه نمی توانند مجری قانون باشند انسانها در طی ورود به جامعه ی سیاسی حق اجرای قانون را برای حفاظت از حقوق فردی خود به حکومت واگذار می کنند. حال این حکومت می تواند در معرض تعدی قویترها قرار گیرد؛ حکومتی که در آن اراده ی خاص یک نفر یا یک گروه بر دیگران تحمیل شود و حقوق فردی انسان را زیر پا بگذارد.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۲ ، ۰۷:۳۴
امیر مقامی